وکیل

وکیل خوب

وکیل

وکیل خوب

موسسه حقوقی عدالت گستر با بهره گیری از وکلای پایه یک دادگستری آماده ارائه انواع خدمات حقوقی و وکالت در مراجع حقوقی کیفری دیوان عدالت خانواده و سایر مراجع حقوقی و اداری توسط وکیل و مشاوره حقوقی در مشهد و تهران می باشد. 09154426004
09154569219
09363081461
05136075900
05136065768
تـــــهــــران

09190801679
09196128725
09928608250

  • ۰
  • ۰

 

 

تهیه جهیزیه برعهده شوهراست ماده1107 قانون مدنی درخصوص نفقه زوجه را بنابروضعیت وتناسب زن ازقبیل البسه غذا اثاث البیت و....می باشد وهمچنین برابرماده53 قانون خانواده هرکس باداشتن استطاعت مالی نفقه زن خودرادرصورت تمکن ندهدیا امتناع کند به حبس تعزیری درجه شش محکوم میشود و درخصوص دارایی زوجه طبق ماده1118 قانون مدنی زن مستقلا می تواند در دارایی خود هر تصرفی راکه می خواهد انجام دهد بناراین تهیه وسایل زندگی ماده1107 قانون مدنی درشمول نفقه قراردارد وبرعهده شوهرمیباشد وبرای زن در این مورد هیچ تکلیفی شرعی وقانونی وجودندارد .بااین حال زوجه بنا بر عرف ورسول هرمنطقه مبادرت به تهیه جهیزیه باتوجه تمکن مالی خویش وخانواده خود می نمایند این اموال را جهیزیه وصورت نوشته شده راصورت سیاهه گویند که بنابرتوضیح به شرح بیان می داریم:

اموالی که بر طبق رسوم قدیم زوجه به خانه شوهر می‌آورد، تحت عنوان جهیزیه شناخته می‌شود. اصولا زن نیز مانند مرد می‌تواند در اموال خود هر تصرفی انجام دهد و در واقع در مسایل مالی خود استقلال تام دارد. در خصوص دعوای استرداد جهیزیه و پیشگیری از اختلاف در میزان جهیزیه، زوجه می‌تواند جزییات اموال مربوط به جهیزیه خود را در سیاهه‌ای یادداشت کند 

به این نوشته اصطلاحا سیاهه جهیزیه گفته می‌شود. سیاهه جهیزیه تهیه‌ شده برای اینکه اعتبار قانونی به خود بگیرد بایدتوسط زوج وچند شاهد امضا گردد تا صحت صورت مورد تایید قرار بگیرد. امضای زوج به سیاهه جهیزیه اعتبار می‌دهد، اما در صورتی که اثر انگشت شوهر نیز در ذیل سیاهه اموال زن درج شود، این موضوع اعتبار این سند عادیا زمانی که شوهر این سیاهه اموال را امضا نکرده باشد و در ضمن بهتر است تا شهود امضاکننده ذیل اموال مربوط به جهیزیه، مذکر باشند و ترجیحا از خویشانوندان زن نیز نباشند. گفتنی است پس از آنکه شوهر و آن دو شاهد زیر سیاهه جهیزیه را امضا کردند، این سیاهه حالت سند عادی را پیدا می‌کند که در زمان بروز اختلاف می‌تواند برای اثبات ادعای زن به کمک او بیاید.

در حالت دیگر در صورتی که وجهی به شکل مستقیم بابت جهیزیه زن پرداخت شود و به عنوان مثال با این وجه پرداختی وسایل خانه مشترک خریداری شود، باید یک فاکتور معتبر برای هر یک از اموال خریداری‌شده به نام زوجه تهیه شود. در زمان بروز اختلاف، زوجه باید ثابت کند، وسایلی که او خریده بود و به عنوان جهیزیه با خود به خانه زوج  آورده، در اختیار وی بوده است. در این موارد ممکن است زوجه مالی را خریداری کند، اما هیچ وقت آن را به خانه مشترک نبرد، مهم این است که این اموال در قالب جهیزیه به شوهر داده شود یا لااقل در دسترس و اختیار او باشد. همان‌طور که گفته شد، سیاهه اموال یک نوع سند عادی به حساب می‌آید اما در صورتی که  سیاهه اموال مربوط به جهیزیه در دفترخانه اسناد رسمی تنظیم شود، این نوشته حکم سند رسمی را پیدا خواهد کرد.

همچنین می‌توان امضای زوجه را در دفترخانه اسناد رسمی گواهی کرد تا در صورت ادعای انکار، جعل و تردید توسط شوهر یا دیگران، گواهی مذکور اعتبار داشته باشد. هر چند این توصیه‌ها مطرح می‌شود، در جامعه چنین رویه‌ای مرسوم نیست که زوج در دفترخانه اسناد رسمی حاضر شوند و از او گواهی امضا بگیرند بلکه به طور معمول خانواده زن فهرستی از اموال مربوط به جهیزیه را یادداشت می‌کند و از زوج می‌خواهد ذیل آن سند عادی را امضا کند تا نشان‌دهنده این باشد که وسایل یادشده به عنوان جهیزیه در اختیار او قرار گرفته است. همچنین در این سیاهه اموال مشخصات جهیزیه توصیف می‌شود که به عنوان مثال دارای چه مارکی است.  را بیشتر خواهد کرد. در سیاهه اموال زوجه ذکر می‌شود

 در صورت اختلاف بین زوجین در خصوص دعوی استردادجهیزیه با تقدیم دادخواست ماهوی با عنوان استرداد جهیزیه به مجتمع قضایی  دردادگاه‌های خانواده، در دادخواست زوجه می تواند استناد به صورت سیاهه وشهادت شهود و در صورتی که احتمال ازبین رفتن وتضعیع اموال زوجه از سمت زوج باعث نگرانی زوجه باشد می تواند تقاضای تامین خواسته بنماید

درخواست تامین خواسته با تقدیم در همان شعبه که دادخواست استردادجهیزیه تقدیم شده اراییه می گردد وقاضی شعبه با تعیین مبلغی به عنوان خسارت احتمالی که بسته به قیمت وسایل جهازییه تعیین می گردد مبلغ تعیین شده در صندوق دادگستری واریزمی گرددوبا صدوردستورموقت به زوجه این امکان داده میشود قبل ازاینکه تعیین جلسه رسیدگی وسایل جهیزیه خویش را طبق صورت سیاهه استردادنمایید

نکته که در خصوص استردادجهیزیه باید مدنظرداشت دستورموقت باید توسط مامورین کلانتری محلی که وسایل در آن منطقه وجود دارد طبق صورت سیاهه انجام شود واین وسایل با نوشتن صورت جلسه کلانتری طبق صورت سیاهه به امین اموال(یکی از آشنایان زوجه) تحویل داده میشود تا زمان صدورحکم وقطعی شدن آن این جهاززیه زوج را به امانت نگه داری نمایید.

   رای دادگاه

در نهایت دادگاه با توجه به فراهم بودن شرایط صدور رای، با اعلام ختم جلسه دادرسی، در همان جلسه رای خود را به شرح خواسته صادرمی نمایید

 

.

 

 

 

  • وکیل خوب
  • ۰
  • ۰

آدم ربایی

 

آدم ربایی از مصادیق جرایم علیه اشخاص است که علاوه بر صدمات بدنی شخصیت معنوی و ذهن قربانی هم مورد تعرض قرار می گیرد

حق آزادی تن

حق آزادی تن – به عنوان اصلی ترین آزادی  شخصی- را اصل 32 قانون اساسی چنین بیان می کند  هیچ کس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می کند.» و اصل 33 نیز آورده است: «هیچ کس را نمی توان از محل اقامت خود تبعید کرد، یا از اقامت در محل مورد علاقه اش ممنوع، یا به اقامت در محلی اجبار ساخت، مگر در مواردی که قانون مقرر می دارد.»در این راستا قانون مجازات اسلامی به موجب مواد 575،  583، 621 و برخی مواد دیگر، ضمانت اجرای حق آزادی تن راپیش بینی کرده است

تعریف آدم ربایی

آدم ربایی به معنای سلب آزادی تن است؛ آزادی تن چنین تعریف شده است: «آزادی بدنی هر فرد به طوریکه بتواند از هر نقطهکشور به نقطه دیگر آن، مسافرت نموده یا نقل مکان دهد یا از کشور خود خارج شده و به آن مراجعت نماید و از توقیف بدون جهت محفوظ و مصون باشد. نتیجه این آزادی، لغو بردگی و شبه بردگی، لغو بیگاری، منع توقیف و حبس بدون مجوز اشخاص است.»(جعفری لنگرودی، 1368 ذیل واژه آزادی) بنابراین، آدم ربایی یعنی با جابه جایی شخص از محلی به محل دیگر بدون رضایت او با انگیزه های نامشروع مانند اخاذی یا تجاوز،

 

مجازات جرم آدم ربایی:

مجازات آدم ربایی با توجه به صورت های مختلف آن فرق می کند:1- آدم ربایی:ماده ۶۲۱ قانون مجازات اسلامی، حبس از ۵ سال تا ۱۵ سال را برای مجرمان جرم آدم ربایی در نظر گرفته است.2- نوزاد ربایی:ماده ۶۳۱ نیز به جرم نوزاد ربایی پرداخته است و مجازات ۶ ماه تا ۳ سال حبس را برای آن تعیین نموده است.اگر طفل ربوده شده پیشتر مرده باشد، مجرم محکوم به پرداخت ۱۰۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰۰ ریال جزای نقدی خواهد بود.3- مجازات شریک جرم آدم ربایی:که به هر صورت مثلا تهیه شرایط و وسایل مورد نیاز به کمک مجرم آمده باشد، طبق ماده ۷۲۶ قانون مجازات اسلامی،به حداقل جزای در نظر گرفته شده برای اصل جرم، که ۵ سال برای آدم ربایی و ۶ ماه برای نوزاد ربایی است محکوم می شود.4- تشدید مجازات:حداکثر مجازات فوق، زمانی برای مجرم صادر می شود که فرد ربوده شده کمتر از ۱۵ سال سن داشته باشد، در اثر ربودهشدن متحمل آسیب های جسمی یا شرافتی شده باشد، یا ربودن توسط وسیله نقلیه انجام شده باشد.5- شروع به آدم ربایی:اگر فرد اقدام به آدم ربایی نماید اما به هر دلیلی موفق نشود جرم را به سرانجام برساند، طبق ماده ۴۱، تبصره ۶۲۱ قانون مجازات اسلامی، مجازات ۳ الی ۵ سال حبس برای وی در نظر گرفته می شود.6- مخفی کردن اموات:بر اساس ماده 635 کتاب تعزیرات قانون مجازات اسلامی. بر اساس این ماده، هرکس بدون رعایت نظامات مربوط به دفن اموات،جنازه‌ای را دفن کند یا سبب دفن آن شود یا آن را مخفی کند، به جزای نقدی از یکصد هزار تا یک میلیون ریال محکوم خواهد شد.7- مخفی کردن مجرم:یکی از صورت های خاص ادم ربایی است. تبصره 2 ماده 24 قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح مصوب سال 1382 در این خصوصمی‌گوید: «معاونت در امر جاسوسی و یا مخفی کردن و پناه دادن به جاسوس جرم محسوب و مرتکب به تبع مجرمان اصلی نظامیدر دادگاه‌های نظامی محاکمه و در مواردی که مجازات جاسوس مجازات محارب و یا اعدام است به حبس از سه سال تا پانزده سال محکوم می‌شود8-ربودن اتباع ایرانی:قانون تشدید مقابله با اقدامات تروریستی دولت آمریکا مصوب 10 آبان سال 1368. طبق این ماده واحده: «به منظور مقابله به مثل دربرابر اقدامات دولت آمریکا رئیس جمهور موظف است جهت دستگیری و مجازات آمریکایی ها و عوامل‌ مستقیم و غیر مستقیم آنها که درمحاکم قضایی ایران محکوم شده‌اند اقدامات لازم را به عمل آورند.

 

تکریم  و احترام به آزادی انسان ها در آیه 70 سوره اسراء آمده استولقد کرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ والبحر و رزقناهم من الطیبات و فضّلنا هم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا »«ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را به مَرکب دریا و خشکی سوار کردیم و از هر غذای پاکیزه روزی دادیمو ایشان را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت بخشیدیم.» همچنین، آزادی انسان در روایات ائمه (ع) جزء خلقت و سرشت انسان دانسته شده است که انسان بدون آن معنا ندارد.(نهج البلاغه 604)

 

  • وکیل خوب
  • ۰
  • ۰

تابعیت چیست

 

واژه تابعیت (citizenship) و مشتقات آن همچون تبعه و اتباع که از موضوعات مهم حقوق بین الملل خصوصی است.
تابعیت، یک مفهوم اعتباری وابستگی یک شخص حقیقی یا حقوقی را به یک نظام سیاسی موسوم به دولت (حاکمیت) تایید می‌کند و حتی ممکن است یک شخص دارای تابعیت مضاعف باشد که در این صورت تابعیت برتر مطرح می‌شود. بطوری که تابعیت یک نوع وابستگی سیاسی را برای فرد درقبال جامعه ایجاد مینماید و ممکن است افرادی در جهان پیدا شوند که به دلایل مختلف از جمله جنگ ها تابعیت خود را از دست داده و تابعیت هیچ کشوری را نداشته باشند که به آنها بی تابعیت یا «آپاترید» می گویند واشخاصی که فاقد تابعیت میباشند از حقوق اجتماعی وسیاسی محروم هستند.

اولین مسئله ایی که برای دولتی مطرح میشود این است که افرادی را که متعلق به خود می دانند از افراد سایر کشورها جدا سازند بنابر این بارزترین مظهر تقسیم جغرافیایی اشخاص موضوع تابعیت است.

 

واژه تابعیت از موضوعات مهم حقوق بین الملل خصوصی میباشد و از واژه های پر کاربرد درحقوق بین الملل می باشد به طور معمول روزی چند بار در خبرهای مختلفی که به رویدادهای عرصه مناسبات بین کشورها مربوط می شود تکرار می گردد و مسلما هر شخصی حق داشتن یک تابعیت را داردو هیچکس را نمی‌توان خودسرانه از تابعیتش یا از حق تغییر تابعیتش محروم کرد. امروزه با توجه به پیچیدگی های موجود در روابط بین افراد با یک دیگر و با دولت های متبوعه خود که ناشی از روند رو به رشد فرآیند های اجتماعی و فرامنطقه ای می باشد بحث تابعیت چیست که یکی از سر فصل های سیاسی مربوط به روابط اشخاص با دولت ها بوده از اهمیت خاصی در صحنه روابط بین الملل برخورداراست تا آنجا که به عنوان یکی از فاکتورهای حسن روابط متقابل بین دولتها و ملت ها به حساب می آید از آنجائیکه بحث دراین رابطه بسیار وسیع و در حوزه های مختلف دارای کاربرد های متفاوت می باشد و در این مختصر بیان تمامی آنها نمی گنجد لذا مطالب مربوطه به صورت کاربردی و کلی به استحضار همه عزیزان طلبه می رسد.

 

تعریف تابعیت :

عبارت از رابطه سیاسی و معنوی که شخص را به دولت معینی مرتبط می سازد و در نتیجه آن شخص و دولت از حقوق و تکالیف متقابل برخوردار می شوند.
تابعیت یک رابطه حقوقی است زیرا از آثار حقوقی مثل حقوق و امتیازات در نظر گرفته شده در قوانین و مقررات آن کشور برخوردار خواهد بود(خصوصیت اول) ،این رابطه سیاسی است چرا که ناشی از قدرت و حاکمیت دولتی است که فردی را از خودش می داند (خصوصیت دوم) ،این رابطه معنوی است چراکه مربوط به مکان خاصی نبوده که شخص در آنجا زندگی می کند (خصوصیت سوم).

 

اتباع

«اتباع» کسانی هستند که میتوانند از تمام حقوق یک کشور بهره¬مند شوند و در مقابل قانون، با یکدیگر برابرند مگر در مواردی که وضعیت شخصی آنها مانند صغر، سن، محکومیت یا اکتسابی بودن تابعیت آنها محدویتی در حقوقشان ایجاد کرده باشد، مانند موردی که زن خارجی بر اثر ازدواج با مرد ایرانی تابعیت ایران را کسب نموده است . در تعریف دیگری از اتباع آمده: «به مجموع افرادی گفته می‌شود که به عنوان اعضای یک ملت از نظام و قوانین آن تبعیت می‌کنند» .

 

تابعیت چیست و طرق اعمال تابعیت از سوی دولتها به افراد چگونه است؟

 

تابعیت چیست

واژه تابعیت از موضوعات مهم حقوق بین الملل خصوصی میباشد و از واژه های پر کاربرد درحقوق بین الملل می باشد به طور معمول روزی چند بار در خبرهای مختلفی که به رویدادهای عرصه مناسبات بین کشورها مربوط می شود تکرار می گردد و مسلما هر شخصی حق داشتن یک تابعیت را داردو هیچکس را نمی‌توان خودسرانه از تابعیتش یا از حق تغییر تابعیتش محروم کرد. امروزه با توجه به پیچیدگی های موجود در روابط بین افراد با یک دیگر و با دولت های متبوعه خود که ناشی از روند رو به رشد فرآیند های اجتماعی و فرامنطقه ای می باشد بحث تابعیت چیست که یکی از سر فصل های سیاسی مربوط به روابط اشخاص با دولت ها بوده از اهمیت خاصی در صحنه روابط بین الملل برخورداراست تا آنجا که به عنوان یکی از فاکتورهای حسن روابط متقابل بین دولتها و ملت ها به حساب می آید از آنجائیکه بحث دراین رابطه بسیار وسیع و در حوزه های مختلف دارای کاربرد های متفاوت می باشد و در این مختصر بیان تمامی آنها نمی گنجد لذا مطالب مربوطه به صورت کاربردی و کلی به استحضار همه عزیزان طلبه می رسد.

تابعیت :

اولین مسئله ایی که برای دولتی مطرح میشود این است که افرادی را که متعلق به خود می دانند از افراد سایر کشورها جدا سازند بنابر این بارزترین مظهر تقسیم جغرافیایی اشخاص موضوع تابعیت است

تابعیت چیست

واژه تابعیت (citizenship) و مشتقات آن همچون تبعه و اتباع که از موضوعات مهم حقوق بین الملل خصوصی است.
تابعیت، یک مفهوم اعتباری وابستگی یک شخص حقیقی یا حقوقی را به یک نظام سیاسی موسوم به دولت (حاکمیت) تایید می‌کند و حتی ممکن است یک شخص دارای تابعیت مضاعف باشد که در این صورت تابعیت برتر مطرح می‌شود. بطوری که تابعیت یک نوع وابستگی سیاسی را برای فرد درقبال جامعه ایجاد مینماید و ممکن است افرادی در جهان پیدا شوند که به دلایل مختلف از جمله جنگ ها تابعیت خود را از دست داده و تابعیت هیچ کشوری را نداشته باشند که به آنها بی تابعیت یا «آپاترید» می گویند واشخاصی که فاقد تابعیت میباشند از حقوق اجتماعی وسیاسی محروم هستند.

تعریف تابعیت :

عبارت از رابطه سیاسی و معنوی که شخص را به دولت معینی مرتبط می سازد و در نتیجه آن شخص و دولت از حقوق و تکالیف متقابل برخوردار می شوند.
تابعیت  یک رابطه حقوقی است زیرا از آثار حقوقی مثل حقوق و امتیازات در نظر گرفته شده در قوانین و مقررات آن کشور برخوردار خواهد بود(خصوصیت اول) ،این رابطه سیاسی است چرا که ناشی از قدرت و حاکمیت دولتی است که فردی را از خودش می داند (خصوصیت دوم) ،این رابطه معنوی است چراکه مربوط به مکان خاصی نبوده که شخص در آنجا زندگی می کند (خصوصیت سوم).

تعریف تابعیت اشخاص :

منظور از اشخاص در تعریف تابعیت چیست اشخاص حقیقی(انسان، که از لحاظ حقوقی با تولد او آغاز می‌شود. یعنی تا قبل از تولد و در دوران جنینی موجود مستقلی به شمار نمی‌آید اما ممکن است دارای حق باشد مشروط به این که زنده متولد شود وجود شخص طبیعی با مرگ پایان می‌پذیرد. انسان با مرگ شخصیت خود را از دست می‌دهد و دیگر نمی‌تواند صاحب حق و تکلیف باشد ) وشخص حقوقی( شخص حقوقی عبارت است از دسته‌ای از افراد که دارای منافع و فعالیت مشترک هستند یا پاره‌ای از اموال که به هدف خاصی اختصاص داده شده‌اند و قانون برای آنها شخصیت مستقلی قائل است، مانند شرکت‌های تجاری، دولت، دانشگاه تهران، انجمن‌ها. بنابراین شخص حقوقی موجودی است اعتباری که برای رسیدن به اهداف خاصی پدید آمده است ) است و همین طور برخی از اشیاء منقول هواپیماها و کشتی ها نیز دارای تابعیت یک کشور خاص هستند. شرکت ها معمولاً دارای تابعیت کشوری هستند که در آن و طبق قوانین آن به ثبت رسیده و هواپیماها و کشتی ها نیز تابعیت کشوری را دارند که با پرچم آن حرکت می کنند و قوانین و مقررات آن کشور بر آن حاکم است.

 

شرایط تحقق تابعیت :

  1. وجود دولتی
  2. وجود تبعه ایی

دولت : دولت یک شخصیت حقوقی است که در حقوق آن را نماینده رسمی گروهی ازاشخاص می نامند دولت مفهوم کاملا تجربی است ، یعنی جامعه دولتها ست که تصمیم میگیرد آیا سرزمینی با سکنه آن دولتی را تشکیل می دهد یاخیر

تبعه : بدیهی است که هر شخص طبیعی میتواند تبعه دولتی باشد و در حقیقت تابعیت برای اشخاص حقیقی وضع شده است زیرا تنها آنها هستند که دولتها را تشکیل می دهند.

 

بیگانگان

بیگانگان، به لحاظ بیگانه بودن، حقوقشان نسبت به اتباع محدودتر بوده و حتی ممکن است از بعضی حقوق محروم باشند. از نظر حقوق بین الملل خصوصی، اشخاص دارنده حق، هر دو گروه فوق می‌باشند .

طرق اعمال تابعیت از سوی دولتها به افراد

اصل یا سیستم خون

که آن به تابعیت نسبی نیز معروف است عبارت از سیستمی که درآن تابعیت از طریق نسب به طفل منتقل و یا تحمیل میشود یعنی طفل به محض تولد تابعیت پدر و مادرش را پیدا میکند یعنی تابعیت طفل مربوط به نژاد او میباشد.

اصل خاک یاسیستم تابعیت ارضی

به موجب این اصل تابعیت را از روی محل تولد شخص مشخص می نمایند یعنی هر شخصی تابعیت کشور و محل تولد خود را دارد امروزه اکثر دولتها به سیستم خاک عمل می نمایند و بندرت کشوری یافت می شود که آن را نپذیرفته باشد.
اکثر کشورها یک سیستم اصلی و یک سیستم تکمیلی دارند مثل ایران سیستم اصلی خون و سیستم تکمیلی خاک است مثل:بچه پیدا شده در ایران ، ایرانی حساب می شود(بر اساس سیستم تکمیلی که خاک است).

 

 

 

تابعیت چیست و طرق اعمال تابعیت از سوی دولتها به افراد چگونه است؟

 

تابعیت چیست

واژه تابعیت از موضوعات مهم حقوق بین الملل خصوصی میباشد و از واژه های پر کاربرد درحقوق بین الملل می باشد به طور معمول روزی چند بار در خبرهای مختلفی که به رویدادهای عرصه مناسبات بین کشورها مربوط می شود تکرار می گردد و مسلما هر شخصی حق داشتن یک تابعیت را داردو هیچکس را نمی‌توان خودسرانه از تابعیتش یا از حق تغییر تابعیتش محروم کرد. امروزه با توجه به پیچیدگی های موجود در روابط بین افراد با یک دیگر و با دولت های متبوعه خود که ناشی از روند رو به رشد فرآیند های اجتماعی و فرامنطقه ای می باشد بحث تابعیت چیست که یکی از سر فصل های سیاسی مربوط به روابط اشخاص با دولت ها بوده از اهمیت خاصی در صحنه روابط بین الملل برخورداراست تا آنجا که به عنوان یکی از فاکتورهای حسن روابط متقابل بین دولتها و ملت ها به حساب می آید از آنجائیکه بحث دراین رابطه بسیار وسیع و در حوزه های مختلف دارای کاربرد های متفاوت می باشد و در این مختصر بیان تمامی آنها نمی گنجد لذا مطالب مربوطه به صورت کاربردی و کلی به استحضار همه عزیزان طلبه می رسد.

تابعیت :

اولین مسئله ایی که برای دولتی مطرح میشود این است که افرادی را که متعلق به خود می دانند از افراد سایر کشورها جدا سازند بنابر این بارزترین مظهر تقسیم جغرافیایی اشخاص موضوع تابعیت است

تابعیت چیست

واژه تابعیت (citizenship) و مشتقات آن همچون تبعه و اتباع که از موضوعات مهم حقوق بین الملل خصوصی است.
تابعیت، یک مفهوم اعتباری وابستگی یک شخص حقیقی یا حقوقی را به یک نظام سیاسی موسوم به دولت (حاکمیت) تایید می‌کند و حتی ممکن است یک شخص دارای تابعیت مضاعف باشد که در این صورت تابعیت برتر مطرح می‌شود. بطوری که تابعیت یک نوع وابستگی سیاسی را برای فرد درقبال جامعه ایجاد مینماید و ممکن است افرادی در جهان پیدا شوند که به دلایل مختلف از جمله جنگ ها تابعیت خود را از دست داده و تابعیت هیچ کشوری را نداشته باشند که به آنها بی تابعیت یا «آپاترید» می گویند واشخاصی که فاقد تابعیت میباشند از حقوق اجتماعی وسیاسی محروم هستند.

تعریف تابعیت :

عبارت از رابطه سیاسی و معنوی که شخص را به دولت معینی مرتبط می سازد و در نتیجه آن شخص و دولت از حقوق و تکالیف متقابل برخوردار می شوند.
تابعیت یک رابطه حقوقی است زیرا از آثار حقوقی مثل حقوق و امتیازات در نظر گرفته شده در قوانین و مقررات آن کشور برخوردار خواهد بود(خصوصیت اول) ،این رابطه سیاسی است چرا که ناشی از قدرت و حاکمیت دولتی است که فردی را از خودش می داند (خصوصیت دوم) ،این رابطه معنوی است چراکه مربوط به مکان خاصی نبوده که شخص در آنجا زندگی می کند (خصوصیت سوم).

تعریف تابعیت اشخاص

 

منظور از اشخاص در تعریف تابعیت چیست اشخاص حقیقی(انسان، که از لحاظ حقوقی با تولد او آغاز می‌شود. یعنی تا قبل از تولد و در دوران جنینی موجود مستقلی به شمار نمی‌آید اما ممکن است دارای حق باشد مشروط به این که زنده متولد شود وجود شخص طبیعی با مرگ پایان می‌پذیرد. انسان با مرگ شخصیت خود را از دست می‌دهد و دیگر نمی‌تواند صاحب حق و تکلیف باشد ) وشخص حقوقی( شخص حقوقی عبارت است از دسته‌ای از افراد که دارای منافع و فعالیت مشترک هستند یا پاره‌ای از اموال که به هدف خاصی اختصاص داده شده‌اند و قانون برای آنها شخصیت مستقلی قائل است، مانند شرکت‌های تجاری، دولت، دانشگاه تهران، انجمن‌ها. بنابراین شخص حقوقی موجودی است اعتباری که برای رسیدن به اهداف خاصی پدید آمده است ) است و همین طور برخی از اشیاء منقول هواپیماها و کشتی ها نیز دارای تابعیت یک کشور خاص هستند. شرکت ها معمولاً دارای تابعیت کشوری هستند که در آن و طبق قوانین آن به ثبت رسیده و هواپیماها و کشتی ها نیز تابعیت کشوری را دارند که با پرچم آن حرکت می کنند و قوانین و مقررات آن کشور بر آن حاکم است.

تعریف چند واژه

اتباع

«اتباع» کسانی هستند که می¬توانند از تمام حقوق یک کشور بهره¬مند شوند و در مقابل قانون، با یکدیگر برابرند مگر در مواردی که وضعیت شخصی آنها مانند صغر، سن، محکومیت یا اکتسابی بودن تابعیت آنها محدویتی در حقوقشان ایجاد کرده باشد، مانند موردی که زن خارجی بر اثر ازدواج با مرد ایرانی تابعیت ایران را کسب نموده است . در تعریف دیگری از اتباع آمده: «به مجموع افرادی گفته می‌شود که به عنوان اعضای یک ملت از نظام و قوانین آن تبعیت می‌کنند» .

بیگانگان

بیگانگان، به لحاظ بیگانه بودن، حقوقشان نسبت به اتباع محدودتر بوده و حتی ممکن است از بعضی حقوق محروم باشند. از نظر حقوق بین¬الملل خصوصی، اشخاص دارنده حق، هر دو گروه فوق می‌باشند .

شرایط تحقق تابعیت :

  1. وجود دولتی
  2. وجود تبعه ایی

دولت : دولت یک شخصیت حقوقی است که در حقوق آن را نماینده رسمی گروهی ازاشخاص می نامند دولت مفهوم کاملا تجربی است ، یعنی جامعه دولتها ست که تصمیم میگیرد آیا سرزمینی با سکنه آن دولتی را تشکیل می دهد یاخیر

تبعه : بدیهی است که هر شخص طبیعی میتواند تبعه دولتی باشد و در حقیقت تابعیت برای اشخاص حقیقی وضع شده است زیرا تنها آنها هستند که دولتها را تشکیل می دهند.

انواع تابعیت

قاعده خاک که معمولاً کشورهای مهاجرپذیر آن را اعمال می کنند هر کودکی که در سرزمین آن کشور متولد شود صرفنظر از این که والدینش تابعیت کدام کشور را داشته باشند، به تابعیت کشور محل تولد درمی آید.
در قاعده خون که معمولاً از سوی کشورهای مهاجرفرست برای ایجاد تابعیت مورد استفاده قرار می گیرد کودکی که از پدر و مادر یا تنها پدر دارای تابعیت آن کشور در هر نقطه ای از جهان متولد شود به تابعیت کشور والدینش درمی آید.
تابعیت چیست و تابعیت طبیعی یعنی چه؟ تابعیت اکتسابی است که اشخاص بزرگسال می توانند طبق مقررات با ترک یا حتی حفظ تابعیت اولیه خود به تابعیت کشور دیگری درآیند.

 

طرق اعمال تابعیت از سوی دولتها به افراد

اصل یا سیستم خون

که آن به تابعیت نسبی نیز معروف است عبارت از سیستمی که درآن تابعیت از طریق نسب به طفل منتقل و یا تحمیل میشود یعنی طفل به محض تولد تابعیت پدر و مادرش را پیدا میکند یعنی تابعیت طفل مربوط به نژاد او میباشد.

اصل خاک یاسیستم تابعیت ارضی

به موجب این اصل تابعیت را از روی محل تولد شخص مشخص می نمایند یعنی هر شخصی تابعیت کشور و محل تولد خود را دارد امروزه اکثر دولتها به سیستم خاک عمل می نمایند و بندرت کشوری یافت می شود که آن را نپذیرفته باشد.
اکثر کشورها یک سیستم اصلی و یک سیستم تکمیلی دارند مثل ایران سیستم اصلی خون و سیستم تکمیلی خاک است مثل:بچه پیدا شده در ایران ، ایرانی حساب می شود(بر اساس سیستم تکمیلی که خاک است).

اصول و مبانی حاکم بر تابعیت :

اصل اول: هر فرد بایستی تابعیتی داشته باشد

لزوم این اصل از نظرعقل و منطق واضح و آشکار است بشر در اجتماع زندگی میکند پس چگونه میتوان تصور کرد که شخص در اجتماع زندگی میکند ولی به هیچ کدام از اجتماعات بستگی نداشته باشد .

اصل دوم: هیچ فردی نبایستی بیش از یک تابعیت داشته باشد

به عبارت دیگر اگر فردی دارای بیش از یک تابعیت باشد دارای وضع غیر عادی بوده چرا که تابعیت منشاء حقوق و تکالیف می باشد و با داشتن ۲ تابعیت یابیشتر دشوار است که شخص بتواند تمام تکالیف خود را نسبت به دو دولت ایفا نماید

اصل سوم: تابعیت یک امر همیشگی و زوال ناپذیر است، یعنی تغیر ناپذیری تابعیت .

تابعیت در ایران

تابعیت در ایران را به سه وسیله ممکن است به دست آید:

  1. به وسیله اجرای سیستم خون و خاک
  2. بوسیله ازدواج
  3. به وسیله پذیرش به تابعیت ایران

تابعیت چیست و تابعیت اصلی یعنی چه؟ تابعیتی را که دراثر وسیله اول بدست می آید تابعیت اصلی و تابعیتی را که در نتیجه دو وسیله اخیر الذکر تحصیل میشود تابعیت اکتسابی می نامند.
وضع زنان خارجی که شوهر ایرانی اختیار می کنند:
مطابق بند ۶ از ماده ۹۷۶ قانون مدنی هر زن تبعه خارجه که شوهر ایرانی اختیار کند ایرانی محسوب می شود تابعیتی را که زن خارجی بدینوسیله اکتساب می کند قطعی است یعنی اینکه اگر شوهر در زمان زناشویی از تابعیت ایران خارج گردد زن مزبور در تابعیت ایرانی خود باقی خواهد ماند و نیز با پایان یافتن ازدواج در اثر فوت شوهر یا طلاق خود به خود از بین نمی رود.

وضع زنان ایرانی که با مرد خارجی ازدواج می نمایند:

مطابق ماده ۹۸۷ قانون مدنی هر زن ایرانی که تابعه خارجه مزاوجت می نماید به تابعیت ایرانی خود باقی خواهد ماند مگر اینکه مطابق قانون مملکت زوج تابعیت شوهر بواسطه وقوع عقد ازدواج به زوجه تحمیل شود ولی در هر صورت بعد از وفات شوهر و یا جدایی به صرف تقدیم درخواست به وزارت امور خارجه به انضمام ورقه تصدیق فوت شوهر ویا سند جدایی تابعیت اصلی زن به او تعلق خواهد گرفت.

شرایط پذیرش و یا تحصیل تابعیت ایرانی :

کلیه اتباع خارجی طبق ماده ۹۷۹ قانون مدنی می‌توانند در صورتی که دارای شرایط ذیل باشند تقاضای تحصیل تابعیت ایران را بنمایند.

  1. به سن ۱۸ سال تمام رسیده باشند.
  2. پنجسال اعم از متوالی یا متفاوت بصورت قانونی در ایران ساکن بوده باشند.
  3. فراری از خدمت نظامی در کشور متبوع خود نباشد.
  4. در هیچ مملکتی به جنحه مهم یا جنایت غیرسیاسی محکوم نشده باشد.

ضمناً کسانیکه به امور عام‌المنفعه ایران خدمت یا مساعدت شایانی کرده باشند و همچنین اشخاصی که دارای عیال ایرانی و از او اولاد دارند و یا دارای مقامات عالی علمی هستند، در صورتیکه دولت ورود آنها را به تابعیت ایران صلاح بداند، بدون رعایت شرط اقامت ممکن است با تصویب هیئت وزیران به تبعیت ایران قبول شوند.

 

اصول و مبانی حاکم بر تابعیت :

اصل اول: هر فرد بایستی تابعیتی داشته باشد

لزوم این اصل از نظرعقل و منطق واضح و آشکار است بشر در اجتماع زندگی میکند پس چگونه میتوان تصور کرد که شخص در اجتماع زندگی میکند ولی به هیچ کدام از اجتماعات بستگی نداشته باشد .

اصل دوم: هیچ فردی نبایستی بیش از یک تابعیت داشته باشد

به عبارت دیگر اگر فردی دارای بیش از یک تابعیت باشد دارای وضع غیر عادی بوده چرا که تابعیت منشاء حقوق و تکالیف می باشد و با داشتن ۲ تابعیت یابیشتر دشوار است که شخص بتواند تمام تکالیف خود را نسبت به دو دولت ایفا نماید

اصل سوم: تابعیت یک امر همیشگی و زوال ناپذیر است، یعنی تغیر ناپذیری تابعیت .

 

امتیازات و محدودیت‌های اشخاصی که تحصیل تابعیت ایران را نموده‌اند:

اشخاصی که تحصیل تابعیت ایرانی نموده یا بنمایند از کلیه حقوقی که برای ایرانیان مقرر است بهره‌مند می‌شوند لیکن نمی‌توانند به مقامات ذیل نائل گردند:

  1. ریاست جمهوری و معاونین او
  2. عضویت در شورای نگهبان و ریاست قوه قضائیه
  3. وزارت و کفالت وزارت و استانداری و فرمانداری
  4. عضویت در مجلس شورای اسلامی
  5. عضویت در شوراهای استان و شهرستان و شهر
  6. استخدام در وزارت امور خارجه و نیز احراز هرگونه پست و یا ماموریت سیاسی
  7. قضاوت
  8. عالی‌ترین رده فرماندهی در ارتش و سپاه و نیروی انتظامی
  9. تصدی پست‌های مهم اطلاعاتی و امنیتی

 

مراحل اخذ تابعیت چیست و در دولت جمهوری اسلامی ایران چگونه است:

تابعیت چیست افرادی که متقاضی تحصیل تابعیت دولت جمهوری اسلامی ایران باشند می‌توانند در صورت شرایط مندرج در ماده نهصدو هفتاد و نه (۹۷۹) قانون مدنی، درخواست تابعیت خود را به اداره تابعیت وزارت امور خارجه در مرکز و یا دفاتر امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداریهای سراسر کشور تسلیم نمایند.

 

 

 

 

 

 

  • وکیل خوب
  • ۰
  • ۰

اختلاس

 

تعریف اختلاس:

اختلاس در لغت به معنای ربودن ، جدا کردن و برداشتن می باشد ولی در علم حقوق اختلاس عبارتست از:تصاحب و برداشتن عمدی اموال و اسناد دولتی یا اشخاص توسط مستخدمین و کارمندان قوای سه گانه و  ارگانهای عمومی که برحسب وظیفه در اختیار فرد قرار گرفته است.

معرفی جرم اختلاس

اختلاس یکی از جرایم علیه اموال محسوب می شود و از مصادیق خیانت در امانت می باشد. تنها تفاوت جرم اختلاس با جرم سرقت در این است که فرد اختلاس گر باید کارمند دولت باشد.دلیل اینکه اختلاس جرم محسوب می شود این است که جلوی سواستفاده کارمندان از سرمایه و اموال دولتی گرفته شود و منافع دولت و ملت بیشتر تضمین شود.

 

جرم اختلاس جرمی است که در آن کارکنان دولت یا وابسته به دولت اموال دولتی و غیر دولتی را به طریق غیر قانونی برمی دارند،اختلاس گونه ای از کلاهبرداری محسوب می شود.

مدارک لازم برای شکایت

شاکی یا دادستان باید تعقیب و رسیدگی و جلب به دادرسی متهم یا مشتکی عنه را به دلیل ارتکاب جرم از مرجع قضایی تقاضا نماید و ادله و مدارک خود را پیوست شکواییه کند

مهمترین اسناد و مدارک عباتند از:

1ـ دلایل و مدارک دال بر تصاحب و برداشت رسید دریافت ـ حساب واریزی مبلغ و….2ـ دلایل و مدارک دال بر مالکیت شاکی از جمله سند مالکیت از جمله سند مالکیت ـمبایعه نامه قبلی ـ صلح نامه قبلی و….3ـ دلایل و مدارک دال بر وجود رابطه امانی و سپرده شدن اموال به متهم حسب وظیفه از قبل توافقنامه ـ امانت نامه ـ رسید و …4ـدلایل و مدارک دال بر وجود رابطه کارمندی با سازمان از جمله قرار داد کار ـ بیمه تامین اجتماعی و فیش حقوقی و…5-اسامی شهود و مطلعین به همراه مشخصات کامل و نشانی آنها و…6ـ درخواستهای برای استعلامات از ارگان های لازم مانند بانک ـ اداره ثبت ـ دفترخانه و

 

ارکان تشکیل دهنده جرم اختلاس

عنصر قانونی جرم اختلاس

بر اساس ماده پنج قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا در اختلاس و کلاهبرداری مصوب1367به عنوان  تنها عنصر قانونی جرم اختلاس و مستندا چنین جرایمی موجود بوده و به قول خود باقی است .متن ماده به شرح ذیل می باشد:هر یک از کارمندان ادارات و سازمانها و شوراها و یا شهرداری ها و موسسات و شرکتهای دولتی و یا وابسته به دولت و یا نهادهای انقلابی و دیوان محاسبات و موسساتی که به کمک مستمر دولت اداره می شوند و دارندگان پایه ی قضایی و به طور کلی قوای سه گانه و همچنین نیرو های مسلح و مامورین به خدمات عمومی اعم از رسمی یا غیر رسمی وجوه یا  مطالبات یا حواله ها یا سهام یا اسناد و اوراق بهادار و یا سایر اموال متعلق به هریک از سازمانها و موسسات فوق الذکر و یا اشخاص را که برحسب وظیفه به آنها سپرده شده است به نفع خود یا دیگری برداشت و تصاحب نماید مختلس محسوب می شود و به ترتیب زیر مجازات خواهد شد. در صورتی که میزان اختلاس تا پنجاه هزارریال باشد مرتکب به شش ماه تا سه سال حبس و همچنین شش ماه تا سه سال انفصال موقت و هرگاه بیش از این مبلغ باشد به دو تا ده سال حبس و انفصال دایم از خدمات دولتی و در هر مورد علاوه بر رد وجه یا مال مورد اختلاس به جزای نقدی معادل دو برابر محکوم می شود.

عنصر مادی جرم اختلاس

عنصر مادی قسمت فیزیکی یک جرم است که در جامعه مشهود است و جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد که مشتمل بر رفتار مجرمانه ، مرتکب جرم ،موضوع جرم و شرایط و اوضاع و احوال لازم برای تحقق جرم می باشد

عنصر روانی جرم اختلاس

اختلاس از جمله جریم عمدی است و نیازمند وجود عنصر معنوی یا روانی در زمان ارتکاب آن از سوی متهم است که به دو صورت می باشد:1-سوء نیت عام2-سوءنیت خاص

 

نحوه تقدیم شکواییه و هزینه های آن

برای اعلام شکایت نیازی به مکتوب کردن آن نیست البته در رویه عملی یک فرم از پیش طراحی شده تحویل شاکی داده می شود تا وی شکایت خود را روی آن توضیح دهدماده 69 قانون مجازات اسلامی اینگونه مقرر داشته است:دادستان مکلف است شکایت را چه کتب و چه شفاهی را در هر زمانی قبول کند. شکایت شفاهی در صورت مجلس قید و به امضایا اثر انگشت شاکی می رسد ،هر گاه شاکی سواد نداشته باشد مراتب در صورت مجلس قید و انطباق شکایت با مندرجات صورت مجلس تصدیق می شود وحتی وجود ایام تعطیل یا شب بودن مانع طرح شکایت نیست مطابق بند های 4 و 17 ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین شاکی بایداز بابت شکایت خود و تصدیق اوراق پیوستی شکواییه هزینه پرداخت نماید که به صورت الحاق تمبر 50000ریالی و5000 ریالی می باشد که با مراجعه به واحد تمبر دادسرای صالحه این هزینه را پرداخت می کند.

 

تشریفات رسیدگی به جرم اختلاس

شاکی باید بداند کدام مرجع قضایی صلاحیت رسیدگی به شکایت وی را دارد تا دعوی خود را به آن مرجع قضایی تقدیم نماید، برای شناسایی مرجع صالح به بررسی صلاحیت می پردازیم.

صلاحیت ذاتی مراجع قضایی در رسیدگی به جرم اختلاس :

بر اساس ماده 301 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392که مقرر می دارد : دادگاه کیفری دو صلاحیت رسیدگی به تمام جرایم را دارد مگر اینکه به موجب قانون در صلاحیت مرجع دیگری باشد و با توجه به مواد 302 و303 و 304 که استثنائات وارده بر صلاحیت عام دادگاه کیفری دو می باشد مگر مجازات آن از نوع درجه سه یا بالاتر باشد که در این حالت دادگاه کیفری یک صالح به رسیدگیخواهد بود.

صلاحیت محلی مراجع قضایی در رسیدگی به جرم اختلاس

با توجه به مواد310و311قانون آیین دادرسی کیفری که مقرر میدارد : متهم در دادگاهی محاکمه می شود که جرم در حوزه ی آنواقع شده باشد. و همچنین شرکا و معاونین جرم در دادگاهی محاکمه می شوند که صلاحیت رسیدگی به اتهام متهم اصلی رادارد. دادگاه صالح برای رسیدگی به جرم اختلاس دادگاه محل وقوع جرم است یعنی دادگاهی که در محلی که رفتار مجرمانه صورت گرفته دادگاه صالح به رسیدگی است.

 

تقدیم دادخواست به دادگاه کیفری

شاکی با توجه به ماده 14 قانون آیین دادرسی کیفری می تواند جبران تمامی ضرر و زیان مادی و معنوی و منافع ممکن الحصول ناشی از جرم را به دو طریق درخواست کند:

الف) تقدیم دادخواست به دادگاه کیفری :

هرچند رسیدگی به ضرر و زیان و خسارات از ویژگیهای ذاتی محاکم کیفری نیست ولیکن قانونگذار برای اینکه سریع تر جبران خسارت و ضرر و زیان وارده بر شاکی و همچنین آگاهی دادگاه کیفری نسبت به موضوع پرونده تجویز نموده است که زیان دیده پس از آنکه متهم تحت تعقیب قرار گرفت تا قبل از ختم دادرسی درخواست ضرر و زیان خود را به دادگاه تسلیم نماید.

ب) تقدیم دادخواست به دادگاه حقوقی :

مطابق مقررات آیین دادرسی مدنی و قانون مدنی مطالبه خسارت و ضرر و زیان از مقصر یا مرتکب جرم از طریق محاکم حقوقی همیشه به عنوان یک راهکار اصلی موجود بوده و هست ، اما در این خصوص رعایت محدوده های قانونی مندرج در ماده 16 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 الزامی است متن ماده بدین شرح میباشدهرگاه دعوای ضرر و زیان ابتدا در دادگاه حقوقی اقامه شود ،دعوای مذکور قابل طرح در دادگاه کیفری نیست مگر آنکه مدعی خصوصی  پس از اقامه دعوی در دادگاه حقوقی ، متوجه شود که موضوع واج دادگاه کیفری نیز بوده است که در این صورت می تواند با استرداد دعوی به دادگاه کیفری مراجعه کند ،اما چنانچه دعوای ضرر و زیان ابتدا در دادگاه کیفری مطرح وصدور حکم کیفری به جهتی از جهت قانونی با تاخیر مواجه شود مدعی خصوصی می تواند با استرداد دعوی ، برای مطالبه ضرر و زیان به دادگاه حقوقی مراجعه کند و چنانچه مدعی خصوصی قبلا هزینه دادرسی را پرداخته باشد نیازی به پرداخت مجدد آن نیست.

 

 

 

 

 

 

 

 

  • وکیل خوب
  • ۰
  • ۰

 

اجرت المثل

هیچ مردی نمی‌تواند تا زمانی که تمامی حقوق همسرش را پرداخت نکرده است، او را طلا ق دهد و هر اندازه که مدت زندگی مشترک بیشتر باشد، این حقوق نیز افزایش می‌یابد و به همین دلیل بسیاری از مردانی که بدون ‌هیچ دلیل منطقی قصد طلاق دادن همسر خود را دارند، از این اقدام منصرف می‌شوند. یکی از این حقوق ویژه‌  که شرع و قانون برای زنان در نظر گرفته، اجرت المثل  است و اگر زن در طول زندگی مشترک و در خانه همسر خود، کاری انجام دهد که موظف به انجام آن نیست، مستحق پاداشی است که به آن اجرت‌المثل گفته می‌شود.

دکتر زهرا داور، حقوقدان و استاد دانشگاه در تعریف اجرت‌المثل اظهار کرد: از لحاظ کلی، اجرت‌المثل به حق‌الزحمه کارهایی گفته می‌شود که زن در خانه شوهر انجام می‌دهد اما موظف به انجام آن نیست. وی ادامه داد: بر اساس یک مبنای کلی، عمل انسان محترم و مستحق اجرت است و نیز کسی که کاری را انجام می‌دهد، مستحق اجرت است مگر اینکه قصد تبرع (مجانی بودن) داشته باشد.

این حقوقدان اضافه کرد: در روابط خانوادگی این فرض وجود دارد که قرار نیست زن از شوهر خود، بابت کارهایی که در خانه او انجام می‌دهد، دستمزدی دریافت کند اما قانونگذار با طرح عنوان اجرت‌المثل در مباحث قانونی، قصد تفهیم این موضوع را دارد که زن موظف به انجام کارهای منزل نیست و در صوت انجام هرگونه اقدامی در منزل، می‌تواند اجرت‌المثل مربوط به آن را دریافت کند و به بیان دیگر، در صورت مطالبه اجرت‌المثل، باید اجرت او را پرداخت.

 

تصویب قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق و اجرت المثل در سال ۱۳۷۱

وی با بیان اینکه در سال ۱۳۷۱، قانونی با عنوان اصلاح مقررات مربوط به طلاق تصویب شده بود، افزود: این قانون شامل ۷ تبصره بود که تبصره ۶ آن به موضوع اجرت المثل می‌پرداخت. در این تبصره آمده است «پس از طلاق در صورت درخواست زوجه مبنی بر مطالبه حق‌الزحمه کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده است، دادگاه بدواً از طریق‌ تصالح نسبت به تأمین خواسته زوجه اقدام می‌کند و در صورت عدم امکان تصالح، چنانچه ضمن عقد یا عقد خارج لازم، در خصوص امور مالی، ‌شرطی شده باشد طبق آن عمل می‌شود، در غیر این صورت، هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و نیز تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از ‌وظایف همسری یا سوءاخلاق و رفتار وی نباشد، به این ترتیب عمل می‌شود:

  • چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً به عهده وی نبوده، به دستور زوج با عدم قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاه‌ اجرت‌المثل کارهای انجام‌گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم می‌کند.
  • در غیر مورد بند «‌الف»، با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه در خانه شوهر انجام داده است و وسع مالی زوج، دادگاه مبلغی را‌ از باب بخشش (‌نحله) برای زوجه تعیین می‌کند

 

 

داور در ادامه تاکید کرد: بر اساس این تبصره، اگر زن اجرت کارهایی را که انجام داده است، مطالبه و ثابت کند قصد تبرع نداشته است، دادگاه اجرت‌المثل این اعمال را محاسبه و به پرداخت آن حکم می‌کند. وی با بیان اینکه موارد مطرح‌شده در این تبصره، بار اثبات دشوار اجرت‌المثل را بر دوش زن می‌گذاشت، عنوان کرد: این موضوع در حالی است که کدام زنی در جریان ازدواج خود، شرط می‌کند که قصد تبرع داشته یا ندارد؟ در حقیقت، در زمان اعمال تبصره ۶ قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق، عملا موضوع حقوق زن اعمال نمی‌شد.

 

نسخ صریح تبصره ۶ قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق با تصویب قانون حمایت خانواده

این استاد دانشگاه با بیان اینکه قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱، تبصره ۶ قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق را نسخ صریح کرد، عنوان کرد: در ماده ۲۹ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ آمده است که دادگاه ضمن رأی خود با توجه به شروط ضمن عقد و مندرجات سند ازدواج، تکلیف جهیزیه، مهریه و نفقه زوجه ، اطفال و حمل را معین و همچنین اجرت‌المثل ایام زوجیت طرفین مطابق تبصره ماده (۳۳۶) قانون مدنی را تعیین و در مورد چگونگی حضانت و نگهداری اطفال و نحوه پرداخت هزینه‌های حضانت و نگهداری تصمیم مقتضی اتخاذ می‌‌‌کند

وی با بیان اینکه قانونگذار در ماده ۲۹ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ تاکید کرده که یکی از آیتم‌های دعاوی خانوادگی، اجرت‌المثل ایام زوجیت است، گفت:‌ بر اساس عرف اجتماعی، هیج زن شوهرداری، برای دریافت اجرت‌المثل، این موضوع را مطرح نمی‌کند که به عنوان مثال در طول یک هفته، به دفعاتی مشخص آشپزی کرده یا کارهای دیگر منزل را انجام داده است. داور با تاکید بر اینکه برای تعیین اجرت المثل باید توان مالی شوهر را نیز درنظر گرفت، اظهار کرد: درحقیقت باید بررسی کرد که آیا زوج واقعا توان پرداخت اجرت المثل به زن را دارد یا خیر؟

وی تاکید کرد: تا زمانی که نتوانیم تعادلی بین موضوع اخلاقیات و حقوق زنان ایجاد کنیم، طبیعی است که صحبت در خصوص هر یک از حقوق زنان، نگریستن به صورت تک‌بعدی به این قبیل مسایل است. این حقوقدان خاطرنشان کرد: دادخواست الزام شوهر به پرداخت اجرت‌المثل ایام زندگی مشترک دادخواستی است که دردادگاه خانواده مطرح می‌شود؛ دراین مورد نیز فرد مدعی باید ادعای خود را ثابت کند. شهود دراین نوع دادخواست نیز یکی ازدلایل قوی اثبات دعوی هستند. علم قاضی نیز دلیلی دیگر بر اثبات این ادعاست. برای تعیین مبلغ قابل پرداخت بابت اجرت المثل نیز پرونده به کارشناسی ارجاع داده می‌شود.

 

 

  • وکیل خوب
  • ۰
  • ۰

 

ارکان دعوای اثبات نسب

زمانی که نسب مشروع و قانونی طفل مورد اختلاف طرفین باشد دعوای اثبات نسب مطرح می گردد که ارکان آن عبارتند از:1-وجود یک رابطه نسبی2-مشروع بودن رابطه نسبی3-وجود ادله اثبات برای دعوای نسب

وجود یک رابطه نسبی

در قانون ایران نسب مشروع به نسبی گفته می شود از پدرو مادری که  رابطه زوجیت بین آنها از طریق مشروع  و قانونی است فرزندی متولد شود و اثبات شود که این فرزند متعلق به زوجین می باشد.

مشروع بودن رابطه نسبی

در این مورد باید خواهان با ادله و مدارک محکمه پسند ثابت کند که رابطه ای که باعث تولد وی شده یک رابطه شرعی و قانونی بوده است. بنابراین اگر این رابطه مشروعیت نداشته باشد اثبات نسب با مشکل رو به رو خواهد شد.بنابه ماده1167قانون مدنی :طفل متولد از زنا به زانی ملحق نمی شود. و همچنین طبق ماده1166قانون مدنی: هرگاه به واسطه وجود  مانعی نکاح بین ابوین باطل باشد نسبت طفل به هریک از ابوین که جاهل بروجود مانع بوده مشروع و نسبت به دیگری نامشروع خواهد بود.

وجود ادله اثباتی برای دعوای نسب

ادله اثباتی در مورد دعوای اثبات نسب عبارتند از : اماره فراش، شهادت ، امارات قضایی و آزمایش ژنتیک. اولین راه اثبات نسب طفل توسل به اماره ی فراش است که قبلا توضیح داده شد.در مورد اثبات نسب علاوه بر اماره فراش می توان از شهادت شهود یا از امارات قضایی نیز استفاده نمود.

دعوای نفی نسب : یکی دیگر از دعاویی که در مورد نسب وجود دارد دعوای نفی نسب است.به این حالت که کسی که ظاهرا با دیگری قرابت نسبی دارد منکر وجود رابطه نسبی میگردد و ممکن است از طرف پدر طفل صورت گیرد که به این حالت نفی ولد هم میگویند.

تعریف لعان : لعان نوعی سوگند است که در حقوق اسلام در موردی که شوهر نسبت به زنای زوجه با دیگری دائمه دهد یا طفل متولد از او را از خود نفی کند ، میتوان به آن متوسل شد. متداول ترین دلیل در مورد نفی نسب را میتوان همان آزمایش ژنتیک دانست . زیرا خواهان دعوای نسب می تواند به عنوان دلیل به آزمایش ژنتیک استناد نموده و این شیوه مطمئن ترین راه وصول به حقیقت است .

 

مفهوم اماره فراش :

اماره فراش به عنوان یک اماره قانونی معتبر مانع از خدشه به رابطه زوجیت می شود. فرزندی که از زن شوهر دار  متولد شده است، متعلق به شوهر است . به عبارت دیگر فرزندی که در نتیجه یک رابطه مشروع و قانونی به وجود می آید یقینا متعلق به شوهر است. نقش این قاعده زمانی بیشتر به چشممیخورد که شک بوجود آید که زن از هم خوابی با مردی غیر از شوهرش باردار شده و این فرزند متعلق به همسر شرعی او نمی باشد. در صورت بروز این شک می توان به این قاعده استناد کرد و طفل متولد شده را به همسرشرعی زن نسبت داد .نسب در لغت به معنای پیوندی خویشاوندی ، به ویژه پیوند پدری و نیاکان پدری است .رابطه خویشانوندی بین دو نفر که یکی ازنسل دیگری یا هر دو از نسل دیگری یا هر دو از نسل شخص ثالثی باشند و به عبارت دیگر نسب وابستگی است بین دو نفر که به سبب تولد یکی از آنها از دیگری یا تولدشان از شخص ثالثی بوجود می آید.نسب به معنای خاص را نیز رابطه پدر فرزندی یا مادرفرزندی و به عبارت دیگر، رابطه طبیعی و خونی میان دو نفر است که یکی به طور مستقیم از وجود دیگری به دنیا آمده است.

تعارض نسب با اماره فراش :

 دعوای نفی نسب یا نفی ولد از طرف پدر ،اثبات تعارض تولد فرزند با اماره فراش می باشد یا اینکه با ادله و اسناد و مدارک تولد فرزند با اماره فراش می باشد یا اینکه با ادله و اسناد و مدارک دیگری ثابت نماید که هرچند طبق اماره فراش فرزند ملحق به وی می باشد.ولی بر اساس سایر ادله و مدارک از جمله شهادت شهود و آزمایش و غیره اماره فراش درست نیست.

اثبات خلاف اماره فراش

نفی ولد ممکن است از طریق لعان یا بوسیله دلایل دیگر از جمله شهادت و کارشناسی صورت میگیرد.

شرایط اماره فراش در زمان انحلال نکاح

بر اساس ماده1159قانون مدنی طفل متولد بعد از نکاح در صورتی به شوهر ملحق می شود که: 1-مادر هنوز شوهر نکرده باشد. 2-از تاریخ انحلال نکاح تا بدنیا آمدن طفل کمتر از شش ماه نگذشته باشد. 3.از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت کمتر ازشش ماه نگذشته باشد.

 

  • وکیل خوب