وکیل

وکیل خوب

وکیل

وکیل خوب

موسسه حقوقی عدالت گستر با بهره گیری از وکلای پایه یک دادگستری آماده ارائه انواع خدمات حقوقی و وکالت در مراجع حقوقی کیفری دیوان عدالت خانواده و سایر مراجع حقوقی و اداری توسط وکیل و مشاوره حقوقی در مشهد و تهران می باشد. 09154426004
09154569219
09363081461
05136075900
05136065768
تـــــهــــران

09190801679
09196128725
09928608250

۲۴ مطلب با موضوع «حقوقی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

وقف

 

 

 

وقف در معنای لغوی عبارت است از ایستادن، توقف، حبس کردن و در اصطلاح حقوقی عبارت است از حبس عین و تسبیل (جریان یافتن) منافع و بر این اساس ماده ۵۵ ‏قانون مدنی در مقام تعریف بیان نموده است: «‏وقف عبارت است از این که عین مال، حبس و منافع آن تسبیل شود  .

 

وقف در لغت به معنی ایستادن و ساکن و حبس کردن است و در اصطلاح فقه، یعنی حبس مایملک و جلوگیری از انتقال آن به دیگری، چه از راه فروش و چه از راه بخشش و در مقابل منافع و سود حاصل از آن را در راه خداوند قرار دادن است که در واقع همان راه خدمت به مردم و گره‌گشایی مشکلات و سر و سامان دادن به وضعیت عادی و فرهنگی آنان می‌باشد.

 

اگر قبض در وقف صورت نگرفته باشد میتوان از آن رجوع کرد؟

وقف عقدی است عینی، یعنی قبض شرط صحت آن است بر این مبنا ماده ۵٩ ‏قانون مدنی  مقرر داشت است: «اگر واقف، عین موقوفه را به تصرف وقف ندهد، وقف محقق نمی شود و هر وقت به قبض داد وقف تحقق پیدا می کند.» البته برابر ماده 60 قانون مدنی:«در قبض، فوریت شرط نیست بلکه مادامی که واقف رجوع از وقف نکرده است هر وقت قبض بدهد وقف تمام می شود

مطابق ماده 62 ‏قانون مدنی: «در صورتی. که موقوف علیهم محصور باشند خود آن ها قبض می کنند و قبض طبقه اول کافی است، و اگر موقوف علیهم غیر محصور یا وقف بر مصالح عامه باشد متولی وقف و الا حاکم قبض می کند.» و مطابق ماده 63 :«ولی و وصی محجورین از جانب آن ها موقوفه را قبض می کنند و اگر وقف تولیت را برای خود قرار داده باشد قبض او کفایت می کند

سر انجام ماده 67 قانون مدنی اعلام کرده است: «مالی که قبض و اقباض آن، ممکن نیست وقف آن باطل است، لیکن اگر واقف تنها قادر به اخذ و اقباض آن نباشد و موقوف علیه قادر به اخذ آن باشد صحیح است

 

فردی که مالک نیست میتواند مالی را وقف کند؟

واقف باید مالک عین موقوفه باشد مطابق ماده ۵٧ ‏قانون مدنی: «واقف باید مالک مالی باشد که وقف می کند و به علاوه دارای اهلیتی باشد که در معاملات معتبر است

البته برابر ماده 64 ‏قانون مدنی: «مالی را که منافع آن موقتاً متعلق به دیگری است می توان وقف نمود و همچنین ملکی که در آن حق ارتفاق موجود است جایز است، بدون اینکه به حق مزبور خللی وارد آید.» البته بدیهی است که اگر حقی که برای دیگری در مال وقف وجود دارد مانع از تصرف مالک در آن باشد، وقف نافذ نیست مانند زمانی که مالی در رهن دیگری است.

آیا موقوف علیه در زمان وقف باید موجود باشند؟

‏شرایط موقوف علیه، موقوف علیه بایستی موجود باشد بر این اساس ماده 69 قانون مدنی مقرو داشته است: «وقف بر معدوم صحیح نیست مگر به تبع موجود.» و ماده ٧٠‏همان قانون مقرر داشته است: «اگر وقف بر موجود و معدوم معاً (با هم) واقع شود نسبت به سهم موجود صحیح و نسبت به سهم معدوم باطل است» و بر این اساس قانون مدنی و بشرح ماده ٧١ ‏ وقف بر مجهول را باطل و مقرر داشته است: «وقف بر مجهول صحیح نیست.» در ضمن موقوف علیهم بایستی اهلیت تملک را نیز داشته باشند بطور مثال امکان وقف املاک برای بیگانکان میسر نمی باشد.

در چه صورتی میتوان مال وقفی را فروخت؟

  1. خراب شدن مال موقوفه.
  2. ترس از خراب شدن مال به حدی که امکان بازسازی آن نباشد.
  3. اختلاف بین موقوف علیهم به حدی شدید و جدی باشد که احتمال قتل و خونریزی داده شود.

هر گاه موقوفه خراب یا در شرف خرابی باشد یا مسلوب المنفعه گردد، تبدیل به احسن یا فروخته می شود و آن چه که مورد نظر واقف بوده به نحو دیگری عمل می گردد. برای تبدیل موقوفه، اخذ مجوز از سازمان اوقاف و امور خیریه ضروری است.

چنانچه موقوفه  اجاره داده شده و مجوز ساخت به مستأجر داده شود، بنائی که در ملک ساخته می شود متعلق به سازنده آن می باشد.

فرض کنیم موقوفه زمین کشاورزی بوده که به علت واقع شدن در شهر، دیگر قابل کشت و زرع نباشد و با تغییر کاربری از کشاورزی به مسکونی، قصد احداث ساختمان در آن داشته باشیم. اگر کسی حاضر گردد با هزینه شخصی در آن بنائی مطابق مقررات بسازد، بنای ساخته شده (اعیانی) متعلق به شخص سازنده و عرصه متعلق به موقوفه خواهد بود و سازنده بابت ساخت در زمین مذکور، اول باید وجهی به عنوان پذیره به متولی بپردازد تا مجوز ساخت به وی داده شود و پس از ساخت بنا، سازنده مالک اعیان خواهد شد و می تواند پس از اخذپایان کار، سند اعیانی اخذ نماید.

لکن بابت قرار گرفتن بنای احداثی بر روی عرصه موقوفه، می بایست اجاره ای به متولی موقوفه بپردازد که این اجاره مانند هر اجاره دیگری مرتبا تمدید می شود و مطابق نرخ روز، مال الاجاره از صاحب اعیانی به نفع موقوفه اخذ خواهد شد.

 

آیا میتوان مالی را در جهت نامشروع وقف کرد؟

از جهت مشروعیت جهت وقف نیز برابر ماده 66 قانون مدنی:«وقف بر مقاصد نامشروع باطل است.» البته اگر وقف به قصد ضرر طلبکاران باشد غیر نافذ بوده و منوط به تنفیذ آن از سوی بستانکاران می باشد و به این علت ماده ۶۵ ‏قانون مدنی مقرر داشته است: «صحت وقفی که به علت اضرار دیان (طلبکاران) واقع شده باشد منوط به اجازه دیان است

وقف به چند دسته تقسیم میشود؟

وقف را به اعتبار موقوف علیهم و جهت وقف به عام و خاص تقسیم کرده اند:

  1. وقف عام به موردی گفته می شود که مال بر جهات عمومی وقف شده است مانند وقف بر مساجد و پل ها و قنوات و مدارس یا بر عنوان های عامی که مصداق آن غیر محصور است مانند وقف بر فقرا، و ایتام و طلاب.
  2. وقف خاص در جائی است که وقف بر «اشخاصی محصور معین» است: مانند وقف بر فرزندان واقف یا فرزندان برادر او یا کارکنان کارخانه و یا مزرعه معین.

مراحل تنظیم قرارداد وقف توسط وکیل

  1. شما نیاز به وقت مشاوره حضوری با وکیل متخصص در امور قراردادها را دارید.(برای دریافت وقت با دفتر تماس حاصل فرمائید)
  2. پس از گرفتن وقت حضوری با وکیل، جزئیات قرارداد و توافقات مربوط به آن را برای وکیل شرح داده و در صورت لزوم وکالتنامه وکیل را امضاء می کنید.
  3. در این مرحله وکیل مراحل قانونی و توضیحات لازم را برای تنظیم قرارداد وقف را انجام خواهد داد.

 

 

 

 

  • وکیل خوب
  • ۰
  • ۰

 

 

 موسسه حقوقی عدالت گستر مشهد

قانون دامنه بسیار گسترده‌ای دارد که با پیشرفت روابط و موضوعات نیز گسترده تر نیز می‌شدند. قوانین مادر مثل قانون مدنی، قانون تجارت، قانون مجازات اسلامی به مروز زمان با اصلاح شدن موضوعات جدید را در متن خود می‌گنجاندند. علاوه بر این قانون گذار با درنظر گرفتن شرایط خاص اقدام به تصویب قوانین خاص می‌کند.

این تسلط بر این قواعد و مقررات نیازمند صرف وقت کافی برای یادگیری و تسلط بر آن است‌؛ کاری که حقوقدانان در طول سالیان با آموزش در دانشگاه‌ها و مراکز علمی به آن نائل می‌شوند.

این افراد با فراگیری علم حقوق و ورود به عرصه‌های کاری قضاوت، وکالت و مشاوره حقوقی می‌توانند بهترین راه حل‌ها را برای پیچیده‌ترین موضوعات از دل قوانین بیرون بکشند.

از این رو ضرورت مشاوره حقوقی را اطلاعات درست، تجربه کافی و سواد حقوقی مشاوران حقوقی آشکار می‌کند‌. علاوه بر این افراد می‌توانند در هر زمان، قبل از پذیرش هرگونه تعهدی، قبل از وقوع هر اختلافی و یا قبل از اینکه از دادگاه درخواست رسیدگی به موضوعی را نمایند، از مشاوره حقوقی استفاده کنند.

تجربه ضرورت مشاوره حقوقی را ثابت کرده است زیرا افراد می‌توانند با تکیه بر آگاهی حقوقی مشاوران، تصمیم بهتری برای مسائل حقوقی خود بگیرند. از این جهت سایت مشاوره حقوقی موسسه حقوقی داوری عدالت گسترمشهد از ابتدای سال 1397 با هدف پاسخگویی تخصصی دقیق به سوالات حقوقی و قضایی فعالیت خود را آغاز کرد.

این سایت در راستای پاسخگویی اینترنتی به سوالات بی‌شمار حقوقی مردم عزیز ایران و با بهره‌گیری از کارشناسان فارغ‌التحصیل از برترین دانشگاه‌های کشور اقدام به تولید محتوای دست اول در حوزه‌های حقوقی و قضایی می‌کند‌. در ادامه بیشتر با خدمات سایت دینا آشنا می‌شویم.

 

 بهترین موسسات حقوقی

 

 

 

وکیل خانواده در مشهد

وکیل کیفری در مشهد

وکیل حقوقی در مشهد

  • وکیل خوب
  • ۰
  • ۰

تابعیت چیست

 

واژه تابعیت (citizenship) و مشتقات آن همچون تبعه و اتباع که از موضوعات مهم حقوق بین الملل خصوصی است.
تابعیت، یک مفهوم اعتباری وابستگی یک شخص حقیقی یا حقوقی را به یک نظام سیاسی موسوم به دولت (حاکمیت) تایید می‌کند و حتی ممکن است یک شخص دارای تابعیت مضاعف باشد که در این صورت تابعیت برتر مطرح می‌شود. بطوری که تابعیت یک نوع وابستگی سیاسی را برای فرد درقبال جامعه ایجاد مینماید و ممکن است افرادی در جهان پیدا شوند که به دلایل مختلف از جمله جنگ ها تابعیت خود را از دست داده و تابعیت هیچ کشوری را نداشته باشند که به آنها بی تابعیت یا «آپاترید» می گویند واشخاصی که فاقد تابعیت میباشند از حقوق اجتماعی وسیاسی محروم هستند.

اولین مسئله ایی که برای دولتی مطرح میشود این است که افرادی را که متعلق به خود می دانند از افراد سایر کشورها جدا سازند بنابر این بارزترین مظهر تقسیم جغرافیایی اشخاص موضوع تابعیت است.

 

واژه تابعیت از موضوعات مهم حقوق بین الملل خصوصی میباشد و از واژه های پر کاربرد درحقوق بین الملل می باشد به طور معمول روزی چند بار در خبرهای مختلفی که به رویدادهای عرصه مناسبات بین کشورها مربوط می شود تکرار می گردد و مسلما هر شخصی حق داشتن یک تابعیت را داردو هیچکس را نمی‌توان خودسرانه از تابعیتش یا از حق تغییر تابعیتش محروم کرد. امروزه با توجه به پیچیدگی های موجود در روابط بین افراد با یک دیگر و با دولت های متبوعه خود که ناشی از روند رو به رشد فرآیند های اجتماعی و فرامنطقه ای می باشد بحث تابعیت چیست که یکی از سر فصل های سیاسی مربوط به روابط اشخاص با دولت ها بوده از اهمیت خاصی در صحنه روابط بین الملل برخورداراست تا آنجا که به عنوان یکی از فاکتورهای حسن روابط متقابل بین دولتها و ملت ها به حساب می آید از آنجائیکه بحث دراین رابطه بسیار وسیع و در حوزه های مختلف دارای کاربرد های متفاوت می باشد و در این مختصر بیان تمامی آنها نمی گنجد لذا مطالب مربوطه به صورت کاربردی و کلی به استحضار همه عزیزان طلبه می رسد.

 

تعریف تابعیت :

عبارت از رابطه سیاسی و معنوی که شخص را به دولت معینی مرتبط می سازد و در نتیجه آن شخص و دولت از حقوق و تکالیف متقابل برخوردار می شوند.
تابعیت یک رابطه حقوقی است زیرا از آثار حقوقی مثل حقوق و امتیازات در نظر گرفته شده در قوانین و مقررات آن کشور برخوردار خواهد بود(خصوصیت اول) ،این رابطه سیاسی است چرا که ناشی از قدرت و حاکمیت دولتی است که فردی را از خودش می داند (خصوصیت دوم) ،این رابطه معنوی است چراکه مربوط به مکان خاصی نبوده که شخص در آنجا زندگی می کند (خصوصیت سوم).

 

اتباع

«اتباع» کسانی هستند که میتوانند از تمام حقوق یک کشور بهره¬مند شوند و در مقابل قانون، با یکدیگر برابرند مگر در مواردی که وضعیت شخصی آنها مانند صغر، سن، محکومیت یا اکتسابی بودن تابعیت آنها محدویتی در حقوقشان ایجاد کرده باشد، مانند موردی که زن خارجی بر اثر ازدواج با مرد ایرانی تابعیت ایران را کسب نموده است . در تعریف دیگری از اتباع آمده: «به مجموع افرادی گفته می‌شود که به عنوان اعضای یک ملت از نظام و قوانین آن تبعیت می‌کنند» .

 

تابعیت چیست و طرق اعمال تابعیت از سوی دولتها به افراد چگونه است؟

 

تابعیت چیست

واژه تابعیت از موضوعات مهم حقوق بین الملل خصوصی میباشد و از واژه های پر کاربرد درحقوق بین الملل می باشد به طور معمول روزی چند بار در خبرهای مختلفی که به رویدادهای عرصه مناسبات بین کشورها مربوط می شود تکرار می گردد و مسلما هر شخصی حق داشتن یک تابعیت را داردو هیچکس را نمی‌توان خودسرانه از تابعیتش یا از حق تغییر تابعیتش محروم کرد. امروزه با توجه به پیچیدگی های موجود در روابط بین افراد با یک دیگر و با دولت های متبوعه خود که ناشی از روند رو به رشد فرآیند های اجتماعی و فرامنطقه ای می باشد بحث تابعیت چیست که یکی از سر فصل های سیاسی مربوط به روابط اشخاص با دولت ها بوده از اهمیت خاصی در صحنه روابط بین الملل برخورداراست تا آنجا که به عنوان یکی از فاکتورهای حسن روابط متقابل بین دولتها و ملت ها به حساب می آید از آنجائیکه بحث دراین رابطه بسیار وسیع و در حوزه های مختلف دارای کاربرد های متفاوت می باشد و در این مختصر بیان تمامی آنها نمی گنجد لذا مطالب مربوطه به صورت کاربردی و کلی به استحضار همه عزیزان طلبه می رسد.

تابعیت :

اولین مسئله ایی که برای دولتی مطرح میشود این است که افرادی را که متعلق به خود می دانند از افراد سایر کشورها جدا سازند بنابر این بارزترین مظهر تقسیم جغرافیایی اشخاص موضوع تابعیت است

تابعیت چیست

واژه تابعیت (citizenship) و مشتقات آن همچون تبعه و اتباع که از موضوعات مهم حقوق بین الملل خصوصی است.
تابعیت، یک مفهوم اعتباری وابستگی یک شخص حقیقی یا حقوقی را به یک نظام سیاسی موسوم به دولت (حاکمیت) تایید می‌کند و حتی ممکن است یک شخص دارای تابعیت مضاعف باشد که در این صورت تابعیت برتر مطرح می‌شود. بطوری که تابعیت یک نوع وابستگی سیاسی را برای فرد درقبال جامعه ایجاد مینماید و ممکن است افرادی در جهان پیدا شوند که به دلایل مختلف از جمله جنگ ها تابعیت خود را از دست داده و تابعیت هیچ کشوری را نداشته باشند که به آنها بی تابعیت یا «آپاترید» می گویند واشخاصی که فاقد تابعیت میباشند از حقوق اجتماعی وسیاسی محروم هستند.

تعریف تابعیت :

عبارت از رابطه سیاسی و معنوی که شخص را به دولت معینی مرتبط می سازد و در نتیجه آن شخص و دولت از حقوق و تکالیف متقابل برخوردار می شوند.
تابعیت  یک رابطه حقوقی است زیرا از آثار حقوقی مثل حقوق و امتیازات در نظر گرفته شده در قوانین و مقررات آن کشور برخوردار خواهد بود(خصوصیت اول) ،این رابطه سیاسی است چرا که ناشی از قدرت و حاکمیت دولتی است که فردی را از خودش می داند (خصوصیت دوم) ،این رابطه معنوی است چراکه مربوط به مکان خاصی نبوده که شخص در آنجا زندگی می کند (خصوصیت سوم).

تعریف تابعیت اشخاص :

منظور از اشخاص در تعریف تابعیت چیست اشخاص حقیقی(انسان، که از لحاظ حقوقی با تولد او آغاز می‌شود. یعنی تا قبل از تولد و در دوران جنینی موجود مستقلی به شمار نمی‌آید اما ممکن است دارای حق باشد مشروط به این که زنده متولد شود وجود شخص طبیعی با مرگ پایان می‌پذیرد. انسان با مرگ شخصیت خود را از دست می‌دهد و دیگر نمی‌تواند صاحب حق و تکلیف باشد ) وشخص حقوقی( شخص حقوقی عبارت است از دسته‌ای از افراد که دارای منافع و فعالیت مشترک هستند یا پاره‌ای از اموال که به هدف خاصی اختصاص داده شده‌اند و قانون برای آنها شخصیت مستقلی قائل است، مانند شرکت‌های تجاری، دولت، دانشگاه تهران، انجمن‌ها. بنابراین شخص حقوقی موجودی است اعتباری که برای رسیدن به اهداف خاصی پدید آمده است ) است و همین طور برخی از اشیاء منقول هواپیماها و کشتی ها نیز دارای تابعیت یک کشور خاص هستند. شرکت ها معمولاً دارای تابعیت کشوری هستند که در آن و طبق قوانین آن به ثبت رسیده و هواپیماها و کشتی ها نیز تابعیت کشوری را دارند که با پرچم آن حرکت می کنند و قوانین و مقررات آن کشور بر آن حاکم است.

 

شرایط تحقق تابعیت :

  1. وجود دولتی
  2. وجود تبعه ایی

دولت : دولت یک شخصیت حقوقی است که در حقوق آن را نماینده رسمی گروهی ازاشخاص می نامند دولت مفهوم کاملا تجربی است ، یعنی جامعه دولتها ست که تصمیم میگیرد آیا سرزمینی با سکنه آن دولتی را تشکیل می دهد یاخیر

تبعه : بدیهی است که هر شخص طبیعی میتواند تبعه دولتی باشد و در حقیقت تابعیت برای اشخاص حقیقی وضع شده است زیرا تنها آنها هستند که دولتها را تشکیل می دهند.

 

بیگانگان

بیگانگان، به لحاظ بیگانه بودن، حقوقشان نسبت به اتباع محدودتر بوده و حتی ممکن است از بعضی حقوق محروم باشند. از نظر حقوق بین الملل خصوصی، اشخاص دارنده حق، هر دو گروه فوق می‌باشند .

طرق اعمال تابعیت از سوی دولتها به افراد

اصل یا سیستم خون

که آن به تابعیت نسبی نیز معروف است عبارت از سیستمی که درآن تابعیت از طریق نسب به طفل منتقل و یا تحمیل میشود یعنی طفل به محض تولد تابعیت پدر و مادرش را پیدا میکند یعنی تابعیت طفل مربوط به نژاد او میباشد.

اصل خاک یاسیستم تابعیت ارضی

به موجب این اصل تابعیت را از روی محل تولد شخص مشخص می نمایند یعنی هر شخصی تابعیت کشور و محل تولد خود را دارد امروزه اکثر دولتها به سیستم خاک عمل می نمایند و بندرت کشوری یافت می شود که آن را نپذیرفته باشد.
اکثر کشورها یک سیستم اصلی و یک سیستم تکمیلی دارند مثل ایران سیستم اصلی خون و سیستم تکمیلی خاک است مثل:بچه پیدا شده در ایران ، ایرانی حساب می شود(بر اساس سیستم تکمیلی که خاک است).

 

 

 

تابعیت چیست و طرق اعمال تابعیت از سوی دولتها به افراد چگونه است؟

 

تابعیت چیست

واژه تابعیت از موضوعات مهم حقوق بین الملل خصوصی میباشد و از واژه های پر کاربرد درحقوق بین الملل می باشد به طور معمول روزی چند بار در خبرهای مختلفی که به رویدادهای عرصه مناسبات بین کشورها مربوط می شود تکرار می گردد و مسلما هر شخصی حق داشتن یک تابعیت را داردو هیچکس را نمی‌توان خودسرانه از تابعیتش یا از حق تغییر تابعیتش محروم کرد. امروزه با توجه به پیچیدگی های موجود در روابط بین افراد با یک دیگر و با دولت های متبوعه خود که ناشی از روند رو به رشد فرآیند های اجتماعی و فرامنطقه ای می باشد بحث تابعیت چیست که یکی از سر فصل های سیاسی مربوط به روابط اشخاص با دولت ها بوده از اهمیت خاصی در صحنه روابط بین الملل برخورداراست تا آنجا که به عنوان یکی از فاکتورهای حسن روابط متقابل بین دولتها و ملت ها به حساب می آید از آنجائیکه بحث دراین رابطه بسیار وسیع و در حوزه های مختلف دارای کاربرد های متفاوت می باشد و در این مختصر بیان تمامی آنها نمی گنجد لذا مطالب مربوطه به صورت کاربردی و کلی به استحضار همه عزیزان طلبه می رسد.

تابعیت :

اولین مسئله ایی که برای دولتی مطرح میشود این است که افرادی را که متعلق به خود می دانند از افراد سایر کشورها جدا سازند بنابر این بارزترین مظهر تقسیم جغرافیایی اشخاص موضوع تابعیت است

تابعیت چیست

واژه تابعیت (citizenship) و مشتقات آن همچون تبعه و اتباع که از موضوعات مهم حقوق بین الملل خصوصی است.
تابعیت، یک مفهوم اعتباری وابستگی یک شخص حقیقی یا حقوقی را به یک نظام سیاسی موسوم به دولت (حاکمیت) تایید می‌کند و حتی ممکن است یک شخص دارای تابعیت مضاعف باشد که در این صورت تابعیت برتر مطرح می‌شود. بطوری که تابعیت یک نوع وابستگی سیاسی را برای فرد درقبال جامعه ایجاد مینماید و ممکن است افرادی در جهان پیدا شوند که به دلایل مختلف از جمله جنگ ها تابعیت خود را از دست داده و تابعیت هیچ کشوری را نداشته باشند که به آنها بی تابعیت یا «آپاترید» می گویند واشخاصی که فاقد تابعیت میباشند از حقوق اجتماعی وسیاسی محروم هستند.

تعریف تابعیت :

عبارت از رابطه سیاسی و معنوی که شخص را به دولت معینی مرتبط می سازد و در نتیجه آن شخص و دولت از حقوق و تکالیف متقابل برخوردار می شوند.
تابعیت یک رابطه حقوقی است زیرا از آثار حقوقی مثل حقوق و امتیازات در نظر گرفته شده در قوانین و مقررات آن کشور برخوردار خواهد بود(خصوصیت اول) ،این رابطه سیاسی است چرا که ناشی از قدرت و حاکمیت دولتی است که فردی را از خودش می داند (خصوصیت دوم) ،این رابطه معنوی است چراکه مربوط به مکان خاصی نبوده که شخص در آنجا زندگی می کند (خصوصیت سوم).

تعریف تابعیت اشخاص

 

منظور از اشخاص در تعریف تابعیت چیست اشخاص حقیقی(انسان، که از لحاظ حقوقی با تولد او آغاز می‌شود. یعنی تا قبل از تولد و در دوران جنینی موجود مستقلی به شمار نمی‌آید اما ممکن است دارای حق باشد مشروط به این که زنده متولد شود وجود شخص طبیعی با مرگ پایان می‌پذیرد. انسان با مرگ شخصیت خود را از دست می‌دهد و دیگر نمی‌تواند صاحب حق و تکلیف باشد ) وشخص حقوقی( شخص حقوقی عبارت است از دسته‌ای از افراد که دارای منافع و فعالیت مشترک هستند یا پاره‌ای از اموال که به هدف خاصی اختصاص داده شده‌اند و قانون برای آنها شخصیت مستقلی قائل است، مانند شرکت‌های تجاری، دولت، دانشگاه تهران، انجمن‌ها. بنابراین شخص حقوقی موجودی است اعتباری که برای رسیدن به اهداف خاصی پدید آمده است ) است و همین طور برخی از اشیاء منقول هواپیماها و کشتی ها نیز دارای تابعیت یک کشور خاص هستند. شرکت ها معمولاً دارای تابعیت کشوری هستند که در آن و طبق قوانین آن به ثبت رسیده و هواپیماها و کشتی ها نیز تابعیت کشوری را دارند که با پرچم آن حرکت می کنند و قوانین و مقررات آن کشور بر آن حاکم است.

تعریف چند واژه

اتباع

«اتباع» کسانی هستند که می¬توانند از تمام حقوق یک کشور بهره¬مند شوند و در مقابل قانون، با یکدیگر برابرند مگر در مواردی که وضعیت شخصی آنها مانند صغر، سن، محکومیت یا اکتسابی بودن تابعیت آنها محدویتی در حقوقشان ایجاد کرده باشد، مانند موردی که زن خارجی بر اثر ازدواج با مرد ایرانی تابعیت ایران را کسب نموده است . در تعریف دیگری از اتباع آمده: «به مجموع افرادی گفته می‌شود که به عنوان اعضای یک ملت از نظام و قوانین آن تبعیت می‌کنند» .

بیگانگان

بیگانگان، به لحاظ بیگانه بودن، حقوقشان نسبت به اتباع محدودتر بوده و حتی ممکن است از بعضی حقوق محروم باشند. از نظر حقوق بین¬الملل خصوصی، اشخاص دارنده حق، هر دو گروه فوق می‌باشند .

شرایط تحقق تابعیت :

  1. وجود دولتی
  2. وجود تبعه ایی

دولت : دولت یک شخصیت حقوقی است که در حقوق آن را نماینده رسمی گروهی ازاشخاص می نامند دولت مفهوم کاملا تجربی است ، یعنی جامعه دولتها ست که تصمیم میگیرد آیا سرزمینی با سکنه آن دولتی را تشکیل می دهد یاخیر

تبعه : بدیهی است که هر شخص طبیعی میتواند تبعه دولتی باشد و در حقیقت تابعیت برای اشخاص حقیقی وضع شده است زیرا تنها آنها هستند که دولتها را تشکیل می دهند.

انواع تابعیت

قاعده خاک که معمولاً کشورهای مهاجرپذیر آن را اعمال می کنند هر کودکی که در سرزمین آن کشور متولد شود صرفنظر از این که والدینش تابعیت کدام کشور را داشته باشند، به تابعیت کشور محل تولد درمی آید.
در قاعده خون که معمولاً از سوی کشورهای مهاجرفرست برای ایجاد تابعیت مورد استفاده قرار می گیرد کودکی که از پدر و مادر یا تنها پدر دارای تابعیت آن کشور در هر نقطه ای از جهان متولد شود به تابعیت کشور والدینش درمی آید.
تابعیت چیست و تابعیت طبیعی یعنی چه؟ تابعیت اکتسابی است که اشخاص بزرگسال می توانند طبق مقررات با ترک یا حتی حفظ تابعیت اولیه خود به تابعیت کشور دیگری درآیند.

 

طرق اعمال تابعیت از سوی دولتها به افراد

اصل یا سیستم خون

که آن به تابعیت نسبی نیز معروف است عبارت از سیستمی که درآن تابعیت از طریق نسب به طفل منتقل و یا تحمیل میشود یعنی طفل به محض تولد تابعیت پدر و مادرش را پیدا میکند یعنی تابعیت طفل مربوط به نژاد او میباشد.

اصل خاک یاسیستم تابعیت ارضی

به موجب این اصل تابعیت را از روی محل تولد شخص مشخص می نمایند یعنی هر شخصی تابعیت کشور و محل تولد خود را دارد امروزه اکثر دولتها به سیستم خاک عمل می نمایند و بندرت کشوری یافت می شود که آن را نپذیرفته باشد.
اکثر کشورها یک سیستم اصلی و یک سیستم تکمیلی دارند مثل ایران سیستم اصلی خون و سیستم تکمیلی خاک است مثل:بچه پیدا شده در ایران ، ایرانی حساب می شود(بر اساس سیستم تکمیلی که خاک است).

اصول و مبانی حاکم بر تابعیت :

اصل اول: هر فرد بایستی تابعیتی داشته باشد

لزوم این اصل از نظرعقل و منطق واضح و آشکار است بشر در اجتماع زندگی میکند پس چگونه میتوان تصور کرد که شخص در اجتماع زندگی میکند ولی به هیچ کدام از اجتماعات بستگی نداشته باشد .

اصل دوم: هیچ فردی نبایستی بیش از یک تابعیت داشته باشد

به عبارت دیگر اگر فردی دارای بیش از یک تابعیت باشد دارای وضع غیر عادی بوده چرا که تابعیت منشاء حقوق و تکالیف می باشد و با داشتن ۲ تابعیت یابیشتر دشوار است که شخص بتواند تمام تکالیف خود را نسبت به دو دولت ایفا نماید

اصل سوم: تابعیت یک امر همیشگی و زوال ناپذیر است، یعنی تغیر ناپذیری تابعیت .

تابعیت در ایران

تابعیت در ایران را به سه وسیله ممکن است به دست آید:

  1. به وسیله اجرای سیستم خون و خاک
  2. بوسیله ازدواج
  3. به وسیله پذیرش به تابعیت ایران

تابعیت چیست و تابعیت اصلی یعنی چه؟ تابعیتی را که دراثر وسیله اول بدست می آید تابعیت اصلی و تابعیتی را که در نتیجه دو وسیله اخیر الذکر تحصیل میشود تابعیت اکتسابی می نامند.
وضع زنان خارجی که شوهر ایرانی اختیار می کنند:
مطابق بند ۶ از ماده ۹۷۶ قانون مدنی هر زن تبعه خارجه که شوهر ایرانی اختیار کند ایرانی محسوب می شود تابعیتی را که زن خارجی بدینوسیله اکتساب می کند قطعی است یعنی اینکه اگر شوهر در زمان زناشویی از تابعیت ایران خارج گردد زن مزبور در تابعیت ایرانی خود باقی خواهد ماند و نیز با پایان یافتن ازدواج در اثر فوت شوهر یا طلاق خود به خود از بین نمی رود.

وضع زنان ایرانی که با مرد خارجی ازدواج می نمایند:

مطابق ماده ۹۸۷ قانون مدنی هر زن ایرانی که تابعه خارجه مزاوجت می نماید به تابعیت ایرانی خود باقی خواهد ماند مگر اینکه مطابق قانون مملکت زوج تابعیت شوهر بواسطه وقوع عقد ازدواج به زوجه تحمیل شود ولی در هر صورت بعد از وفات شوهر و یا جدایی به صرف تقدیم درخواست به وزارت امور خارجه به انضمام ورقه تصدیق فوت شوهر ویا سند جدایی تابعیت اصلی زن به او تعلق خواهد گرفت.

شرایط پذیرش و یا تحصیل تابعیت ایرانی :

کلیه اتباع خارجی طبق ماده ۹۷۹ قانون مدنی می‌توانند در صورتی که دارای شرایط ذیل باشند تقاضای تحصیل تابعیت ایران را بنمایند.

  1. به سن ۱۸ سال تمام رسیده باشند.
  2. پنجسال اعم از متوالی یا متفاوت بصورت قانونی در ایران ساکن بوده باشند.
  3. فراری از خدمت نظامی در کشور متبوع خود نباشد.
  4. در هیچ مملکتی به جنحه مهم یا جنایت غیرسیاسی محکوم نشده باشد.

ضمناً کسانیکه به امور عام‌المنفعه ایران خدمت یا مساعدت شایانی کرده باشند و همچنین اشخاصی که دارای عیال ایرانی و از او اولاد دارند و یا دارای مقامات عالی علمی هستند، در صورتیکه دولت ورود آنها را به تابعیت ایران صلاح بداند، بدون رعایت شرط اقامت ممکن است با تصویب هیئت وزیران به تبعیت ایران قبول شوند.

 

اصول و مبانی حاکم بر تابعیت :

اصل اول: هر فرد بایستی تابعیتی داشته باشد

لزوم این اصل از نظرعقل و منطق واضح و آشکار است بشر در اجتماع زندگی میکند پس چگونه میتوان تصور کرد که شخص در اجتماع زندگی میکند ولی به هیچ کدام از اجتماعات بستگی نداشته باشد .

اصل دوم: هیچ فردی نبایستی بیش از یک تابعیت داشته باشد

به عبارت دیگر اگر فردی دارای بیش از یک تابعیت باشد دارای وضع غیر عادی بوده چرا که تابعیت منشاء حقوق و تکالیف می باشد و با داشتن ۲ تابعیت یابیشتر دشوار است که شخص بتواند تمام تکالیف خود را نسبت به دو دولت ایفا نماید

اصل سوم: تابعیت یک امر همیشگی و زوال ناپذیر است، یعنی تغیر ناپذیری تابعیت .

 

امتیازات و محدودیت‌های اشخاصی که تحصیل تابعیت ایران را نموده‌اند:

اشخاصی که تحصیل تابعیت ایرانی نموده یا بنمایند از کلیه حقوقی که برای ایرانیان مقرر است بهره‌مند می‌شوند لیکن نمی‌توانند به مقامات ذیل نائل گردند:

  1. ریاست جمهوری و معاونین او
  2. عضویت در شورای نگهبان و ریاست قوه قضائیه
  3. وزارت و کفالت وزارت و استانداری و فرمانداری
  4. عضویت در مجلس شورای اسلامی
  5. عضویت در شوراهای استان و شهرستان و شهر
  6. استخدام در وزارت امور خارجه و نیز احراز هرگونه پست و یا ماموریت سیاسی
  7. قضاوت
  8. عالی‌ترین رده فرماندهی در ارتش و سپاه و نیروی انتظامی
  9. تصدی پست‌های مهم اطلاعاتی و امنیتی

 

مراحل اخذ تابعیت چیست و در دولت جمهوری اسلامی ایران چگونه است:

تابعیت چیست افرادی که متقاضی تحصیل تابعیت دولت جمهوری اسلامی ایران باشند می‌توانند در صورت شرایط مندرج در ماده نهصدو هفتاد و نه (۹۷۹) قانون مدنی، درخواست تابعیت خود را به اداره تابعیت وزارت امور خارجه در مرکز و یا دفاتر امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداریهای سراسر کشور تسلیم نمایند.

 

 

 

 

 

 

  • وکیل خوب
  • ۰
  • ۰

اختلاس

 

تعریف اختلاس:

اختلاس در لغت به معنای ربودن ، جدا کردن و برداشتن می باشد ولی در علم حقوق اختلاس عبارتست از:تصاحب و برداشتن عمدی اموال و اسناد دولتی یا اشخاص توسط مستخدمین و کارمندان قوای سه گانه و  ارگانهای عمومی که برحسب وظیفه در اختیار فرد قرار گرفته است.

معرفی جرم اختلاس

اختلاس یکی از جرایم علیه اموال محسوب می شود و از مصادیق خیانت در امانت می باشد. تنها تفاوت جرم اختلاس با جرم سرقت در این است که فرد اختلاس گر باید کارمند دولت باشد.دلیل اینکه اختلاس جرم محسوب می شود این است که جلوی سواستفاده کارمندان از سرمایه و اموال دولتی گرفته شود و منافع دولت و ملت بیشتر تضمین شود.

 

جرم اختلاس جرمی است که در آن کارکنان دولت یا وابسته به دولت اموال دولتی و غیر دولتی را به طریق غیر قانونی برمی دارند،اختلاس گونه ای از کلاهبرداری محسوب می شود.

مدارک لازم برای شکایت

شاکی یا دادستان باید تعقیب و رسیدگی و جلب به دادرسی متهم یا مشتکی عنه را به دلیل ارتکاب جرم از مرجع قضایی تقاضا نماید و ادله و مدارک خود را پیوست شکواییه کند

مهمترین اسناد و مدارک عباتند از:

1ـ دلایل و مدارک دال بر تصاحب و برداشت رسید دریافت ـ حساب واریزی مبلغ و….2ـ دلایل و مدارک دال بر مالکیت شاکی از جمله سند مالکیت از جمله سند مالکیت ـمبایعه نامه قبلی ـ صلح نامه قبلی و….3ـ دلایل و مدارک دال بر وجود رابطه امانی و سپرده شدن اموال به متهم حسب وظیفه از قبل توافقنامه ـ امانت نامه ـ رسید و …4ـدلایل و مدارک دال بر وجود رابطه کارمندی با سازمان از جمله قرار داد کار ـ بیمه تامین اجتماعی و فیش حقوقی و…5-اسامی شهود و مطلعین به همراه مشخصات کامل و نشانی آنها و…6ـ درخواستهای برای استعلامات از ارگان های لازم مانند بانک ـ اداره ثبت ـ دفترخانه و

 

ارکان تشکیل دهنده جرم اختلاس

عنصر قانونی جرم اختلاس

بر اساس ماده پنج قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا در اختلاس و کلاهبرداری مصوب1367به عنوان  تنها عنصر قانونی جرم اختلاس و مستندا چنین جرایمی موجود بوده و به قول خود باقی است .متن ماده به شرح ذیل می باشد:هر یک از کارمندان ادارات و سازمانها و شوراها و یا شهرداری ها و موسسات و شرکتهای دولتی و یا وابسته به دولت و یا نهادهای انقلابی و دیوان محاسبات و موسساتی که به کمک مستمر دولت اداره می شوند و دارندگان پایه ی قضایی و به طور کلی قوای سه گانه و همچنین نیرو های مسلح و مامورین به خدمات عمومی اعم از رسمی یا غیر رسمی وجوه یا  مطالبات یا حواله ها یا سهام یا اسناد و اوراق بهادار و یا سایر اموال متعلق به هریک از سازمانها و موسسات فوق الذکر و یا اشخاص را که برحسب وظیفه به آنها سپرده شده است به نفع خود یا دیگری برداشت و تصاحب نماید مختلس محسوب می شود و به ترتیب زیر مجازات خواهد شد. در صورتی که میزان اختلاس تا پنجاه هزارریال باشد مرتکب به شش ماه تا سه سال حبس و همچنین شش ماه تا سه سال انفصال موقت و هرگاه بیش از این مبلغ باشد به دو تا ده سال حبس و انفصال دایم از خدمات دولتی و در هر مورد علاوه بر رد وجه یا مال مورد اختلاس به جزای نقدی معادل دو برابر محکوم می شود.

عنصر مادی جرم اختلاس

عنصر مادی قسمت فیزیکی یک جرم است که در جامعه مشهود است و جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد که مشتمل بر رفتار مجرمانه ، مرتکب جرم ،موضوع جرم و شرایط و اوضاع و احوال لازم برای تحقق جرم می باشد

عنصر روانی جرم اختلاس

اختلاس از جمله جریم عمدی است و نیازمند وجود عنصر معنوی یا روانی در زمان ارتکاب آن از سوی متهم است که به دو صورت می باشد:1-سوء نیت عام2-سوءنیت خاص

 

نحوه تقدیم شکواییه و هزینه های آن

برای اعلام شکایت نیازی به مکتوب کردن آن نیست البته در رویه عملی یک فرم از پیش طراحی شده تحویل شاکی داده می شود تا وی شکایت خود را روی آن توضیح دهدماده 69 قانون مجازات اسلامی اینگونه مقرر داشته است:دادستان مکلف است شکایت را چه کتب و چه شفاهی را در هر زمانی قبول کند. شکایت شفاهی در صورت مجلس قید و به امضایا اثر انگشت شاکی می رسد ،هر گاه شاکی سواد نداشته باشد مراتب در صورت مجلس قید و انطباق شکایت با مندرجات صورت مجلس تصدیق می شود وحتی وجود ایام تعطیل یا شب بودن مانع طرح شکایت نیست مطابق بند های 4 و 17 ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین شاکی بایداز بابت شکایت خود و تصدیق اوراق پیوستی شکواییه هزینه پرداخت نماید که به صورت الحاق تمبر 50000ریالی و5000 ریالی می باشد که با مراجعه به واحد تمبر دادسرای صالحه این هزینه را پرداخت می کند.

 

تشریفات رسیدگی به جرم اختلاس

شاکی باید بداند کدام مرجع قضایی صلاحیت رسیدگی به شکایت وی را دارد تا دعوی خود را به آن مرجع قضایی تقدیم نماید، برای شناسایی مرجع صالح به بررسی صلاحیت می پردازیم.

صلاحیت ذاتی مراجع قضایی در رسیدگی به جرم اختلاس :

بر اساس ماده 301 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392که مقرر می دارد : دادگاه کیفری دو صلاحیت رسیدگی به تمام جرایم را دارد مگر اینکه به موجب قانون در صلاحیت مرجع دیگری باشد و با توجه به مواد 302 و303 و 304 که استثنائات وارده بر صلاحیت عام دادگاه کیفری دو می باشد مگر مجازات آن از نوع درجه سه یا بالاتر باشد که در این حالت دادگاه کیفری یک صالح به رسیدگیخواهد بود.

صلاحیت محلی مراجع قضایی در رسیدگی به جرم اختلاس

با توجه به مواد310و311قانون آیین دادرسی کیفری که مقرر میدارد : متهم در دادگاهی محاکمه می شود که جرم در حوزه ی آنواقع شده باشد. و همچنین شرکا و معاونین جرم در دادگاهی محاکمه می شوند که صلاحیت رسیدگی به اتهام متهم اصلی رادارد. دادگاه صالح برای رسیدگی به جرم اختلاس دادگاه محل وقوع جرم است یعنی دادگاهی که در محلی که رفتار مجرمانه صورت گرفته دادگاه صالح به رسیدگی است.

 

تقدیم دادخواست به دادگاه کیفری

شاکی با توجه به ماده 14 قانون آیین دادرسی کیفری می تواند جبران تمامی ضرر و زیان مادی و معنوی و منافع ممکن الحصول ناشی از جرم را به دو طریق درخواست کند:

الف) تقدیم دادخواست به دادگاه کیفری :

هرچند رسیدگی به ضرر و زیان و خسارات از ویژگیهای ذاتی محاکم کیفری نیست ولیکن قانونگذار برای اینکه سریع تر جبران خسارت و ضرر و زیان وارده بر شاکی و همچنین آگاهی دادگاه کیفری نسبت به موضوع پرونده تجویز نموده است که زیان دیده پس از آنکه متهم تحت تعقیب قرار گرفت تا قبل از ختم دادرسی درخواست ضرر و زیان خود را به دادگاه تسلیم نماید.

ب) تقدیم دادخواست به دادگاه حقوقی :

مطابق مقررات آیین دادرسی مدنی و قانون مدنی مطالبه خسارت و ضرر و زیان از مقصر یا مرتکب جرم از طریق محاکم حقوقی همیشه به عنوان یک راهکار اصلی موجود بوده و هست ، اما در این خصوص رعایت محدوده های قانونی مندرج در ماده 16 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 الزامی است متن ماده بدین شرح میباشدهرگاه دعوای ضرر و زیان ابتدا در دادگاه حقوقی اقامه شود ،دعوای مذکور قابل طرح در دادگاه کیفری نیست مگر آنکه مدعی خصوصی  پس از اقامه دعوی در دادگاه حقوقی ، متوجه شود که موضوع واج دادگاه کیفری نیز بوده است که در این صورت می تواند با استرداد دعوی به دادگاه کیفری مراجعه کند ،اما چنانچه دعوای ضرر و زیان ابتدا در دادگاه کیفری مطرح وصدور حکم کیفری به جهتی از جهت قانونی با تاخیر مواجه شود مدعی خصوصی می تواند با استرداد دعوی ، برای مطالبه ضرر و زیان به دادگاه حقوقی مراجعه کند و چنانچه مدعی خصوصی قبلا هزینه دادرسی را پرداخته باشد نیازی به پرداخت مجدد آن نیست.

 

 

 

 

 

 

 

 

  • وکیل خوب